🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 بیعانه عشق

(ثبت: 7035) آبان 13, 1397 

از پرواز تنها همین خاطره باقی است

برای من

که تاوان گناه آدم را

میان خواهش و تسلیم

بر گُرده بی تفاوتی خویش

می کشم

می دانی!

گاهی عشق به چهارمیخ تمنا

خرابت می کند خراب!

آنقدر که

بیعانه عشق آدم به حوا

نه خون هابیل و

نه دستان شرم زدهِ قابیل

که سرگردانی اکنون ماست،

میان انبوهی از

ترید وبی قراری.

کاش امشب خوابیده بودم

تا جسارتِ فاصله ها را

میانِِِِ هجوم کلمات

به تکرارِ سرگشتگی بغل نمی کردم.

وچشمانِ فروفِتاده از اشک

رقص مستانه ابلیس را

به تماشا نمی نشست

که میان شعله های خشم

چُونان کولی عربده کش

در هئیت زاغی سیاه

صداقت را به تمام

زنده بگور کردو

اینگونه بذر دروغ پاشید

بر بیگناهی بکر زمین.

هراس من نه از آتتش دوزخ

که از هم آغوشی زمین است

هنگامه ائی که تنگ در آغوشم گیرد

ومن

نه از خاک بی گناه

که از آتش باشم…