🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بی تفاوت خود نشان درد بود
آنکه دید و دم نزد نامرد بود
ای زمستان از تو شد این عایدم
آدمک هم با دل خود سرد بود
از نگاه شاخه فهمیدم ؛ خزان :
خنجر و ساطور برگ زرد بود
دین بگفت : ” کشتار ” تبلیغ منست
علم پرسید : این چه دستاورد بود؟
وای بر قومیّتی ،، افســـارشان :
زیر دست و پای یک ولگرد بود ..
خانه ، صاحب خانه داشت امّا چه شد ؟
ناسپاسی ؛؛ بدترین رویکرد بود
سالیانیست قدرنشناس وطن :
آلــت و ابــزار دولتـــمرد بود
روزگار ؛ از زخم گرگ آموختم :
پس نباید با شغال ، همدرد بود ..
بیتفاوت
یزدان_ماماهانی
سرایش۲۲_۴_۱۳۹۹
ــــــــ🍃🦋گیـــتار بی تــــار🦋🍃___
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (2):
تیر 25, 1399
درودتان
و تبریک میلاد
شاد باش و پر امید
در پناه یگانه ی مهربان❤️🙏
پاسخ
بستن فرم