🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
تحمل می کنم شب را،در اندیشه ای از فردا
که زیر نور مهتابش،نباشد جز دلی شیدا
تحمل می کنم دل را،به امید نگاه او(خدا)
که از گوشه نگاهش شد،عدم پوشیده از دنیا
تحمل می کنم دنیا،همه تاریکی آن را
به امید طلوعی که،غروبش مانده در دل ها
تحمل می کنم رنگِ،غروبی که نشان ست از
دل آفاقِ غلت از خون،به زخم خنجرست زیبا
تحمل می کنم خنجر،که در دستان دشمن تیغ
و در دستان یار اما،چو گل عاشق کند دل را
تحمل می کنم گل را،کنار خار غمدیده
که از بدگویی وخواری،کلامش شد دمی شیوا
تحمل می کنم آن که،کلام ناصحی دارد
که شاید گردد از پندش،تفکر در سری پیدا
تحمل می کنم آن که،تفکر بر بدی دارد
که شاید آن عملکردش،بسازد رسم پاکی را
تحمل می کنم هر که،عملکردی خطا دارد
چو مخفی نکند آن را،میان پوشش و سیما
تحمل می کنم آن که،به پوشش کهنگی دارد
که شاید چشم اعیانی،ز بیدادش شود بینا………..
تحمل می کنم اما،تحمل کردن آسان نیست
دل تنگ جهان غم،فنا گشت از سکوت ما
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
اسفند 10, 1396
سلام و عرض ارادت محضرتان بانو خرم بخش گرامی
زیبا سرودید
لذت بردم از شعر قشنگتان
زنده باشید به مهر
درود هااااااااااا
پاسخ
اسفند 16, 1396
درود بیکران نثارتان جناب مهدی پور گرانسنگ
سپاسگزارم از مهر نگاهتان گرامی
مهر حضورتان ماندگار به ضیافت شعر
پاسخ
اسفند 10, 1396
تحمل می کنم آن که،تفکر بر بدی دارد
که شاید آن عملکردش،بسازد رسم پاکی را
سلام و درود
عجب بیتی زیبا و.حکیمانه
آفرین
در پناه خدا
پاسخ
اسفند 16, 1396
درود بیکران بر شما
سپاسگزارم که به مهر خواندید و اغماض
زنده باشید به عشق
پاسخ
بستن فرم