🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
وقتی که پایِ آدم از روزِ ازل لغزید
وقتی که شیطان بر هبوطِ آدمی خندید
وقتی سفر در چرخه ای پیچیده شد آغاز
وقتی که از حیرانی و سردرگمی ترسید
وقتی که از آن ناکجا پا بر زمین بنهاد
وقتی که رد شد از جهان و جامه اش پوسید
وقتی که از بندِ مکان خود را رهایی داد
وقتی که در برزخ به دنبالِ خودش چرخید
وقتی زمان هم ساعتش را باز کرد از دست
وقتی که در حشر از ظهورِ هیبتش لرزید
وقتی که در یوم الحساب از روسیاهی مُرد
وقتی که دوزخ زشتیَش را بی امان بلعید
وقتی که در کثرت بهشتی بهرِ خود می ساخت
وقتی که در وحدت به آدم بودنش بالید
وقتی خدا پرسید و او هم پاسخش را داد
وقتی به پیشِ چشمِ شیطان جام را نوشید
آدم به همراهِ خدا بر دوشِ او بود و
سیبی دگر را از درختِ دیگری می چید…
حمید گیوه چیان
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
اردیبهشت 6, 1403
درود حمید آقای عزیز…
دستمریزاد 👏👏👏🌺🌺🌺
پاسخ
اردیبهشت 6, 1403
درود استاد
ارادتمندم
سپاس بیکران از حضور سبز و پرمهرتان
وجودتان نور و عشق🙏🙏🙏❤️❤️❤️
پاسخ
اردیبهشت 6, 1403
درود
و
آفرین جناب گیوه چیان.
🌺🌺🌺
پاسخ
اردیبهشت 6, 1403
درود جناب یغمایی عزیز و بزرگوار
سپاس که با حضورتان روشنی میبخشید.
وجودتان سبز و برقرار
شاد و سلامت باشید🙏🙏🙏❤️❤️❤️
پاسخ
اردیبهشت 6, 1403
سلام و عرض ادب زیبا بود قلمتان تابان و دلتان بهاری
پاسخ
اردیبهشت 6, 1403
درود مهدی جان عزیز
بزرگواری دوست ارجمندم. سپاس که با حضور سبزت موجب دلگرمی و روشنی هستی.
تنت سالم و دلت خوش عزیز دل🙏🙏🙏❤️❤️❤️🌺🌺🌺
پاسخ
اردیبهشت 6, 1403
سلام حضرت دوست جناب گیوه چی
بسیار زیبا و غزل چه استادانه به پایان رسید
در پناه خدا 🌹
پاسخ
اردیبهشت 6, 1403
درود بر مرد خدا جناب خراسانی نازنین
وجود مبارکتان روشنی بخش است و دلنواز استاد.
سپاس بیکران از محبت و کوچک نوازیتان
در سایه ی الطاف الهی شاد و سلامت باشید❤️❤️❤️🙏🙏🙏🌺🌺🌺
پاسخ
بستن فرم