🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
مشنو از نی بشنو از دل راه یاب
از درون جویای حالم شو شتاب
گر مرا از نیستان کندند رواست
در جدایی عزّ و عشق و ماجراست
سینه ای خواهم مرا راهی کند
دردهایم بشنود زاری کند
نه که دردم بشنود نِق نِق زند
نیشخندش روح را دِق دِق شود
کلِّ خلقی از نیی ببریده شد
سوز نایش ماند و نی برچیده شد
گر چه در عالم بنالیدم تو نال
با انیس اهل گفتی سِر ببال
یار من شد کوه و سنگ و اِنس نیز
همچو داوودی شدم در جَست و خیز
ناله ها سربسته ماند در سینه ها
طالب رمزم که جویم دیده ها
دیده هایی که رموزات درون
فاش می سازد بیندازش برون
گر چه در دل ناله ها انباشتم
رازِ دل را در درون بنگاشتم
رمزهای من ز من در گور شد
با کسی گفتم به کلی نور شد
چون که گفتم سرِّ دل مسحور شد
از خودی آمد برون در گور شد
چشم و گوشی خواهم و دریای خون
تا ضمیرم پر کند گردم عیون
راه را در جامعه خطّی کشم
در صراطِ دوست من حظّی کشم
گر چه جان از جسم فرمان می برد
جسم پاکم راه حرمان می زند
آگه است تن روح را عزّی دهید
از درون جسم هر شرّی زنید
آتشی گشته است بانگ ناوکش
در سر سجده زدندش تارکش
هر که در دل آتشی دارد ولی
مختصر گفتم بخوان ورد علی
جوشش عشقش جهان را داد کرد
عدل حق را در زمین او یاد کرد
نیست آن یاری که رقیب او شود
پرده های خطبه هایش نشنود
نینوا را نی ببین نایی زنی
از کرامات هنر رایی کنی
قصه های عشق را گویند نی
درد هستی را دلا جویند نی
محرم هر همدمی نی شد ولی
در نیستان نی شد و طی شد ولی
غم برفت و دیده را بر هم زنید
عشق را از دید دل باید کنید
دیده ای خواهم مرا راهی کند
در رهیدن دوست خود شاهی کند
رمزها گفتم چنان که گفته شد
مولوی با دیدِ والی پخته شد
” در نیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسلام ”
ولی اله بایبوردی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):
خرداد 21, 1398
درود برشما بزرگوار ….بهره مند شدم از شعر ارجمند تان🌿🌺🌺🌺🌿
پاسخ
خرداد 21, 1398
سلام استاد ارجمند آقای انصاری عزیز
سپاس از حضور سبزتان با نظر زیبایتان
در پناه حق
🌸🌷🌷🌷🌸
پاسخ
بستن فرم