🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 تناسخ

(ثبت: 6128) خرداد 19, 1397 

هر روز

مرااینهمه غبار

چقدربی غمخوارو غمگسار

غریب  می کرد با خویش

با آب  با خاک

با نفس

حتّی  با مادرم

وای بر من!

اکسیژن از چشمم افتاده

تیرگی  می خواستم و تار…

دم بدم می پیچیدم

در پیچاپیچ  پوچ دود وغبن وغبار

هی درتدَّرُجیّ که زیر پوست جاریست

گروه خون می فروختم

در بازارهای فریب

راست قامتیم را

می دادم به خمیدگی و خمود و خواب

“مرداب “

وای!

این شناسنامه ام را

لگد مال  می کرد…