🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
تو اشتباه نکردی
نیامدی و حال مرا رو به راه نکردی
دوای زخم دلی پر ز سوز و آه نکردی
منی که دل به امیدت نهاده بودم هیچ
وفا به وعده که دادی به یک نگاه نکردی
دلم ز نرگس چشمت دمی رها نشود
که بی جهت سر مژگان خود سیاه نکردی
شکسته کاسه صبر و نشسته دشنه بدل
بیا بیا به تماشا تو اشتباه نکردی تباه
درون کنج قفس بی بهانه ماندم و حیف
نظر به گوشه چشمی که گاه گاه نکردی
بگو تو را بخدا بیش از این چه میخواهی
تمام زندگی ام را مگر تباه نکردی ؟!
بسان کوه بودم و عشق تو پرِّ کاهم کرد
چرا به فصل خزان یاد پرِّ کاه نکردی ؟
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (11):
آذر 19, 1398
سلام و درود بر امیر سخن
غزل زیبایی ست
لذت بردم
در انتهای بیت چهارم واژه تباه حذف نشده
در پناه خدا 🍃👏👏👏👏👏🌿
پاسخ
آذر 20, 1398
همراه می شد ذهن و احساس خواننده و این حسن کار بود…
دلنشین بود نیز…
درود بر شما
پاسخ
آذر 25, 1398
شکسته کاسه صبر و نشسته دشنه بدل
بیا بیا به تماشا تو اشتباه نکردی تباه
بیا به تماشا تو اشتباه پاک نکردی «تباه»
پاسخ
بستن فرم