🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
تکه های الماس
غزل به چشم تو میگویم و نمی خوانی
فقط به شوق تو میمانم و نمی مانی
دگر به یاد رخت مبتلا شدن سخت است
مگر تو معنی مهر و وفا نمی دانی ؟!
دل تو سخت تر از تکه های الماس وُ
سرآمد همه° گنجینه های دورانی
بسان برکه نشستم که موج موجم را
شبی ز نقره ی مهتاب خود بتابانی
خدا حواله کند تا شبش سحر گردد
چنانچه وعده کنی با دل پریشانی
چه میشود که تو را خالق دو چشمانت
دوباره پیش من آرد شبی به مهمانی
فدای هر قدمت ای ترانه ساز امید
توئی که شاهد سرچشمه ی بهارانی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
بهمن 23, 1398
دل تو سخت تر از تکه های الماس وُ
سرآمد همه° گنجینه های دورانی
بسان برکه نشستم که موج موجم را
شبی ز نقره ی مهتاب خود بتابانی
____________
شعری موفق است که در انتقال حس قوی باشد
درودتان باد جناب استاد معصومی نازنین
پاسخ
بهمن 23, 1398
دل تو سخت تر از تکه های الماس وُ
سرآمد همه° گنجینه های دورانی
سلام
استاد ارجمند جناب معصومی عزیز
سپاس از اشتراک گذاری
دستمریزاد
تقدیمی : ❤️
با لبی لعلی چو یاقوتی بیان
شوقِ دیدارت ،تقلّا هر زمان
گنج دوران را تو گشتی صاحبی
گر چو الماسی نمایان بینمان
ولی اله بایبوردی
23 / 11 / 1398
🌸🌸🌸🌸🌷🌸🌸🌸🌸
پاسخ
بهمن 23, 1398
درود بی پایان جناب معصومی 🌹🌹
پاسخ
بهمن 23, 1398
غزلسرای پرشکوه!
دلتنگ سروش های تو ام.❤️🙏
پاسخ
بستن فرم