🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 تکه های الماس

(ثبت: 222329) بهمن 23, 1398 
تکه های الماس

 

تکه های الماس

غزل به چشم تو میگویم و نمی خوانی
فقط به شوق تو میمانم و نمی مانی

دگر به یاد رخت مبتلا شدن سخت است
مگر تو معنی مهر و وفا نمی دانی ؟!

دل تو سخت تر از تکه های الماس وُ
سرآمد همه° گنجینه های دورانی

بسان برکه نشستم که موج موجم را
شبی ز نقره ی مهتاب خود بتابانی

خدا حواله کند تا شبش سحر گردد
چنانچه وعده کنی با دل پریشانی

چه میشود که تو را خالق دو چشمانت
دوباره پیش من آرد شبی به مهمانی

فدای هر قدمت ای ترانه ساز امید
توئی که شاهد سرچشمه ی بهارانی

 

 

 

 

نظرها
  1. حامی شریبی

    بهمن 23, 1398

    دل تو سخت تر از تکه های الماس وُ
    سرآمد همه° گنجینه های دورانی

    بسان برکه نشستم که موج موجم را
    شبی ز نقره ی مهتاب خود بتابانی
    ____________

    شعری موفق است که در انتقال حس قوی باشد

    درودتان باد جناب استاد معصومی نازنین

  2. ولی اله بایبوردی

    بهمن 23, 1398

    دل تو سخت تر از تکه های الماس وُ
    سرآمد همه° گنجینه های دورانی

    سلام

    استاد ارجمند جناب معصومی عزیز

    سپاس از اشتراک گذاری

    دستمریزاد

    تقدیمی : ❤️

    با لبی لعلی چو یاقوتی بیان
    شوقِ دیدارت ،تقلّا هر زمان

    گنج دوران را تو گشتی صاحبی
    گر چو الماسی نمایان بینمان

    ولی اله بایبوردی

    23 / 11 / 1398

    🌸🌸🌸🌸🌷🌸🌸🌸🌸

  3. درود بی پایان جناب معصومی 🌹🌹

  4. محمدعلی رضاپور

    بهمن 23, 1398

    غزلسرای پرشکوه!
    دلتنگ سروش های تو ام.❤️🙏

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا