🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
به صفایِ قدمت خانه یِ دل جارو شد
سقفِ سنگینِ پر از برف و یخ اش پارو شد
منِ انگشت نما، شُهره یِ غربت بودم
طعنه هم از سخنِ خسته یِ من پُررو شد
نُقلِ تلخِ لبِ هَر وِروِره جادو ناگاه
با نسیمِ تو کلاهِ غمِ من وارو شد
اشک، خاکستر چشمان مرا یاری داد
آینه جلوه یِ سیمایِ کمان ابرو شد
چشمه یِ آب حیات از لب تو جوش زند
قطره ای بر لب خشکیده یِ من دارو شد
بی سبب نیست که در عمق تنم ریشه زدی
بید مجنون شده با عطر تو رو دَر رو شد
چشمِ بیرون زده از شعبده ات را دیدی!
رویِ آن حلقه ببینید که نامم رو شد
چهره از گرمترین شعله یِ خورشید شکفت
ابرها گم شد وخندید و پر از نیرو شد
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
اسفند 2, 1401
سلام و درود
. به وبسایت شعر پاک خوش آمدید 🌹
مهمان غزل زیبایی بودم
در پناه خدا 🌱🌹👌👌👌👌👌🌹🌱
پاسخ
اسفند 2, 1401
درود جناب طارق خراسانی سپاسگزارم
پاسخ
اسفند 2, 1401
درودو سپاس بزرگوار
دستمریزاد عزیز
🙏🙏🙏🙏🙏🙏
پاسخ
بستن فرم