🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
صدایت کرد
تنم لرزید
دوباره جوخه ی اعدامِ چشمانت
به سمتِ صورتش چرخید
به شلّیکِ نگاهی که بر او کردی
دلم در خونِ خود غلطید
هنوز ته مانده جانی مانده بود امّا
به آن “جانم” که گفتی با رقیب، عمداً
به آن صحبت وَ خندیدن
زدی تیرِ خلاصم را
من و این حکمِ تکراری
من و چشمانِ پر باران
چه دردی دارد این اعدامِ بی پایان…
صدایت میزند
جانا
بده فرمانِ آتش را…
حمید گیوه چیان
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
بهمن 16, 1402
درود بر شما با آرزوی توفیق الهی 🌹🌹
پاسخ
بهمن 16, 1402
درود بر شما
سپاس از حضورتان🙏🙏🙏🌹🌹🌹
پاسخ
بهمن 17, 1402
درود بر طبع شیرین تان جناب گیوه چیان …
فقط توجه داشته باشید که اشعار نمایی و سپید نیز دارای وزن درونی در هر سطر است که باید با سایر سطرها در یک آوا قرار گیرد …
مثلا سطر پنجم کلمه هنوز، سکته ایجاد می کند …
البته این سروده مابین نیمایی و کلاسیک گیر کرده است و به نظر من بهتر است به یک سروده موزون کلاسیک تبدیل گردد …
موفق باشید …🌺🌺🌺
پاسخ
بهمن 17, 1402
درود بر جناب حجت عزیز و نازنین
روزتان بخیر
سپاس بی پایان از حضور پر مهر و بذل توجه و بازگویی نکات ارزشمندتان. خیلی خیلی از محبتتان سپاسگزارم
مهرتان ماندگار
در پناه خدا شاد و سلامت باشید🙏🙏🙏❤️❤️❤️🌺🌺🌺
پاسخ
بهمن 19, 1402
درود و عرض ارادت محضر دوست زیبا سخنم جناب گیوه چیان
از قلم هنرمندتان سروده ای ارزشمند خواندم و بسیار محظوظ شدم
عید مبعث مبارک باشد
برقراری وجودتان را ارزوست 🌺🌹🌺
پاسخ
بهمن 19, 1402
درود بر شما جناب محسنی اصل بزرگوار و عزیز
منت گذاشتید استاد
سپاس بی پایان از حضور گرم و با محبتتان
بنده هم این عید بزرگ را به حضرتعالی تبریک عرض میکنم.
امیدوارم در سایه ی الطاف الهی شاد و سلامت باشید.
مهرتان ماندگار استاد🙏🙏🙏🌹🌹🌹💐💐💐
پاسخ
بهمن 20, 1402
درود بر شما
بسیار زیبا
🌺🌺🌺
پاسخ
بهمن 20, 1402
درود بر جناب جاوید عزیز و بزرگوار
بسیار بسیار سپاسگزارم از اینکه منت گذاشتید و دلنوشته ی این حقیر رو خواندید.
مهرتان ماندگار جناب جاوید عزیز🙏🙏🙏❤️❤️❤️💐💐💐
پاسخ
بستن فرم