🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بسمه تعالی
آبروی کعبه را در آب زمـزم دیده ام
از صفا تا مروه آدم زاده ها کم دیده ام
پای اسماعیل را با دست هاجر بسته اند
من ولی در حجر اسماعیل آدم دیده ام
چشم ابراهیم را در ذبح اسماعیل خــــــود
لحظه ای از روی احساس شعف ، نم دیده ام
عاشق دیوانه را در گوشه ی میخانه هــا
بارها از عاقل فرزانه اعــــــلم دیده ام !
اهل کرمان نیستم اما نمی دانم چـــــــرا ؟
در تپش های دلم پس لرزه ی بم دیده ام
لــــرزه بر اندام من اندازی ای آیینه رو
عکس خود را با تو در آیینه باهم دیده ام
من ندیدم مادرم سر را به زانویش نهد
قدّ او را در فراق لاله اش خم دیده ام
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):