🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 خاستگاه درخشندگی

(ثبت: 246539) فروردین 8, 1401 
خاستگاه درخشندگی

 

من آن لِنجِ بی‌لنگرم در خلیج
كه در حسرت ساحلى سوخته
غریبانه بر موجهای زمان
به تنهاييِ منزلى سوخته

کتابی که یک عمر در سینه‌اش
رزِ سرخ خشکیده‌ای می‌تپید
ولی برگهای حیاتش شبی
به كبريت ناغافلی سوخته

اگر خانه‌ام کوره‌ی زندگی‌ست
دلم خاستگاه درخشندگی‌ست
گمانم کسی لحظه‌ی خلق من
دميد آه را در گلى سوخته

پرم از مناجات رقصان شمع
شکوهی سرازیر در کام شب
چو آوازه‌ای در سكوت مذاب
که تا صبح در محفلى سوخته

خود خالصم را پرستش خوش است
بدیهی‌ست تفتیش این اعتقاد
همان كافرم بر فراز جنون
كه در هيمه‌ى عاقلى سوخته

دو دستم پر از بذر احساس بود
نگاهم کران تا کران، ديم‌كاشت
اگرچه به من خرمن سرنوشت
نبخشید جز حاصلى سوخته

دلم گنجی از موهبتهای شعر
جنون، عشق، اندوه، شوريدگى
نفیس است دارایی شاعران:
تنى زخم خورده؛ دلى سوخته…

 

 

 

 

نقدها
  1. فریبا نوری

    فروردین 10, 1401

    نگاه و تحلیلی از منظر شناختی بر شعر خاستگاه درخشندگی:

    از عنوان شعر شروع می‌کنیم: «خاستگاه درخشندگی». واژۀ خاستگاه، اشاره به مبدأ دارد. مبدأ نشانۀ وجود حرکت، راه و مقصد هم هست. راه معمولا دارای مانع است. در زمانی که حرکت هدف باشد؛ مانع می‌تواند باعث توقف ‌شود. در زمانی که مقصد هدف باشد، حرکت مانع توقف و رسیدن به مقصد است.

    حال در نظام معناشناختی شعر حاضر، این عناصر را بررسی می‌کنیم:

    الف) راه …………… لنج بی‌لنگر: من ………………….. حرکت (منفی)
    ب) راه ……………. حسرت ساحل …………………… حسرت توقف (توقف: مثبت)/ حرکت (منفی)
    ج) راه …………………. موج‌های زمان ………………….. حرکت (منفی)
    د) راه ……………… تپش گل سرخ در کتاب …………. حرکت (مثبت)
    ه) مانع ……………… کبریت …………………………….. سوختن برگهای حیات کتاب ( توقف: منفی)
    و) مانع ………………… خانه : کورۀ زندگی ………….. حرکت (منفی)
    ز) راه …………………….. دلم …………………………….. خاستگاه درخشندگی ( مبدأ حرکت مثبت)
    ح) راه …………………… دمیدن آه در گل سوخته ……………… حرکت (مثبت)
    ط) راه …………………. مناجات رقصان …………………………. حرکت (مثبت)
    ی) مانع ………………….. شب/ محفلی سوخته ………………………………………. توقف (منفی)
    ک) راه ………………… پرستش خود خالص ………………………… حرکت (مثبت)
    ل) مانع ………………….. هیمۀ عاقلی ………………………. سوختن من کافر بر فراز جنون (توقف: منفی)
    م) راه …………………….. بذر احساس ……………………. حرکت (مثبت)
    ن) مانع ………………… خرمن سرنوشت ………………… حاصل سوخته (مقصد / توقف: منفی)

    چنانچه مشاهده می‌شود اگرچه شاعر در بند نخست طالب توقف در ساحل آرامش است و حرکت‌هایی که از خودش ساتع می‌شود مانند مناجات رقصان، پرستش خود خالص و پاشیدن بذر احساس مثبت است اما حرکت‌های خارج از خودش مانند موج‌های زمان، کورۀ زندگی و خرمن سرنوشت سر انجام او را در حاصلی سوخته متوقف می‌کند.
    با اینحال این شعر یأس و نا امیدی را به خواننده‌اش القا نمی‌کند و سوال مهم این است که چرا و چگونه؟

    پاسخ در عنوان و در بند آخر است.

    در مورد اینکه چرا خواننده با خواندن این شعر احساس آرامش می‌کند و نه یأس و نا امیدی می‌توان (از منظر نگارنده) چنین استدلال کرد که جهان‌بینی شاعر، خاستگاه درخشندگی شاعران را در همین دارایی نفیسشان که تنی زخم خورده و دلی سوخته و نرسیدن به ساحل آرامش و رنج کشیدن در تلاطم روزگار است؛ می‌داند و آنچه به خواننده القا می‌شود؛ جهان‌بینی شاعر است.

    اما در مورد چگونگی اش، می‌توان چنین استدلال کرد که دو نوع گفتمان در این شعر جاری است: گفتمان اول گفتمان توصیفی است که از بند اول شروع می‌شود و تا پایان بند ماقبل آخر ادامه دارد و شاعر در آن مجموعه‌ای از ویژگی‌ها و اتفاقات را بدون توالی زمانی در مورد خود توصیف می‌کند که نحوۀ این توصیف پیشتر شرح داده شد. گفتمان دوم گفتمان اقناعی است که با آوردن عنوان و بند آخر در طول کل شعر شکل گرفته است و شاعر در آن از گفتمان توصیفی ارائه شده به عنوان دلایل یا شواهدی برای بیان عقیده‌اش استفاده می‌کند. از آنجا که خواننده شعر را با گفتمان اقناعی شاعر شروع می‌کند و با گفتمان اقناعی او نیز خاتمه می‌دهد؛ شعر علیرغم همۀ حرکات و توقف‌ها و حاصل منفی توصیف شده، اثر اقناعی مثبت و آرامش‌بخش دارد.

    نگارنده: فریبا نوری
    10 فروردین 1401

نظرها
  1. فریبا نوری

    فروردین 8, 1401

    دلم گنجی از موهبتهای شعر
    جنون، عشق، اندوه، شوريدگى
    نفیس است دارایی شاعران:
    تنى زخم خورده؛ دلى سوخته…

    👏👏👏
    🌹🌹🌹 درودها بر این شعر زیبا
    و درودها بر غزل آرامش عزیز 🌹🌹🌹

  2. خشایار حسامی

    فروردین 8, 1401

    خود خالصم را پرستش خوش است
    بدیهی‌ست تفتیش این اعتقاد
    همان كافرم بر فراز جنون
    كه در هيمه‌ى عاقلى سوخته

    👏👏👏🌸🌸🌸

  3. طارق خراسانی

    فروردین 9, 1401

    اگر خانه‌ام کوره‌ی زندگی‌ست
    دلم خاستگاه درخشندگی‌ست
    گمانم کسی لحظه‌ی خلق من
    دميد آه را در گلى سوخته

    سلام غزل عزیز

    همچنلن در اوج آسمان شعر می درخشی

    در پناه خدا 🌿🌺🌹🌺🌹🌿

  4. جواد مهدی پور

    آذر 7, 1401

    دلم گنجی از موهبتهای شعر
    جنون، عشق، اندوه، شوريدگى
    نفیس است دارایی شاعران:
    تنى زخم خورده؛ دلى سوخته…

    چقدر عاااالی

    درود بر شما

    💐🙏💐

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا