![بهنام حیدری فخر](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2020/06/PictureExtractor_24-6-2020-3-54-19_1-e1593003666491.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
« خاطره »
یک سبد خاطره آورده ام!
مثلِ سوغاتی نقل و کشمش
مثلِ یک شعر سپید
عطر خوبِ نذری
بوی سجاده ی سبزِ بی بی
آینه، شمعدانی هایی
رنگ و رو رفته!
دَرِ چوبی، که نعره میزد
موقع آمدن سرما
طاقچه، حوض، گلیم
یک انگشتری از جنس دعا
یا بخاری نفتی!
همه با هم خوبند
چشم و هم چشمی نیست
توی هر خانه درختی
سرکشیده به ثنا
رو به آسمان خدا
دخترک لی لی کن
پسری با چوبش
می کند اسب خیالی را هِی!
کاش بر می گشتند
آن همه خوبی ها
که نمیزد با خشم
آن مرد مدرن
بوق ماشینش را
به نشانی از فخر
تا نیاید به سراغش
کودک محتاجِ
پشت چراغ قرمز
که در فکرش نیست
جز دغدغه ی شامش!
شاعر :بهنام حیدری فخر
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (10):
تیر 2, 1399
درودها بر شما جناب حیدری؛ ترانه ساز عزیز
بسیار عالی سپیدی درخشان
“کاش برمی گشتند آن همه خوبی ها”
👏👏👏
نویسا و مانا باشید
🌹🌹🌹
پاسخ
تیر 2, 1399
عرض ارادت و احترام خدمت شما بانوی شاعر گرانقدر و فرهیخته،ممنون و متشکرم از توجه و لطف و حضور پر مهر شما،شاد و سلامت و تندرست باشید بزرگوار
پاسخ
آبان 22, 1399
هزاران درود استاد بزرگوار بسیار زیبا
پاسخ
بستن فرم