🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
اینجا
افغان وُ طالبان
مصر وُ اخوان
وهابیان وُ سوریه
داعشیان وُ عراق
دخترانِ دشت برچی
دخترانِ شنگال
موصل وُ شام وُ بازارِ شیونِ برده فروشان
اینجا…..خاوریست میانه های برزخ
با غوطهٔ بی پایانِ مردمانی در اندیشه های گُنگ
و
آغوشهای کم حافظه ای
که دمادم می گشایند بر جهل
بی گناهانند!! اما با دامنی از تحجر
می سپارند خود را به مفتیانِ سنگسار
آدمیانی آکنده از اندیشه های کور
مسرور به بیرق جهل
سفیهِ جوانانی سر افکنده در مسلخِ جنون
که عاشقانه به مکتبِ انتحارند
تا به این ویرانه
از جوانه هایِ جاهلیتِ حجاز
هماره بِرُویَد شجره ای تناور
آری….خاوری خطِیست حائل
میانهٔ بهشتِ زمینیان و دوزخِ برزخیان
اینجا از عطشِ مردمانی که فوج فوج
نشئهٔ به دامانِ مرگند
حیات
همان روشنفکریست
دست و پای شکسته
خانه به دوش
گریزان از گدازه هایِ این ذوبگاه
که گاهی هم از شراره هایش
حریقی می افتد به نان وُ جانش
بی آنکه کسی را یارای اطفایش باشد
بس که خاوری……. هم عصرِ حجر است هنوز
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
اسفند 27, 1401
درود جناب خانمحمدی
با آرزوی سلامتی و توفیق الهی در پناه حضرت حق 🌷🌷
پاسخ
اسفند 27, 1401
بسیار سپاس از مهرتان گرانمایه و ارجمندم
پاسخ
اسفند 27, 1401
دلم بر عکس ذهنِ خسته و درمانده آگاه است
به پایان می رسد دردی که جسم آزارو جانکاه است
خزان هر چند می خواهد بماند رفتنش حتمی ست
بهارِ عشق و آزادی عزیزانم فرا راه است
سلام
عالی ست درودتان
در پناه خدا 🌱🌹👌👌👌👌👌👌🌹🌱
پاسخ
اسفند 27, 1401
بسیار سپاس از لطفتان ارجمند و گرانمایه هزاران درودتان باد
پاسخ
بستن فرم