🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
عشق را در خلوت احساس می جویم هنوز
قصه ی جانسوز دل با خویش می گویم هنوز
وقت شب می چینم از تاک نگاهم خوشه ای
تا برافروزد فضای تیره ی کویم هنوز
قطره قطره می فشانم اشک از مینای چشم
نرم نرمک دامن مهتاب می شویم هنوز
بی تو حتی چلچراغ آرزوهایم شکست
تا برافروزم چراغی در تکاپویم هنوز
لاله سان داغی به دل در خارزار آرزو
دیده در امواج خون لب تشنه می رویم هنوز
می گشاید چشم در من خفته ای دیر آشنا
می گریزم گرچه اما بنده ی اویم هنوز
در ستاره آسمان سینه ام را شسته اند
تا بیابم کهکشانی راه می پویم هنوز
گرچه سنگین است بر دل کوه غم ای دوست لیک
من به این شادم که آری شعر می گویم هنوز
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
دی 25, 1400
درود و احترام زیبا سروده اید این غزل استقبالی هم می تواند باشد از غزل استادعباس خوش عمل البته این احتمال هم می رود که غزل مورد اشاره را ندیده اید چه غزل جناب استاد در نوع تلفیقی سبک کهن و امروز و غزل حاضردرسبک کهن نیست
هرچند تشریح و تبیین مولفه های غزل امروز هم بر این غزل شاید نوعی تملق به شمار آید که از تملق دوسویه بیزارم در هرحال شعرزیبایی است لذت بردم
سطر پایانی نیازمند گیومه است :
حق شعاران با شعور خود به حق ملحق شدند
من به این شادم که آری شعر می گویم هنوز
پاسخ
دی 25, 1400
تا بیابم کهکشانی، راه می پویم هنوز
سلام و درود بر شما و پویایی تان🌹
پاسخ
دی 25, 1400
می گشاید چشم در من، خفته ای دیر آشنا
می گریزم، گرچه اما، بنده ی اویم هنوز
در ستاره، آسمانِ سینه ام را شسته اند
تا بیابم کهکشانی، راه می پویم هنوز
سلام و درود
غزل زیبایی ست
لذت بردم
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👏👏👌🌹🌿
پاسخ
دی 25, 1400
تا برافروزم چراغی در تکاپویم هنوز
درود 🌷🌷🌷
پاسخ
دی 25, 1400
قطره قطره می فشانم اشک از مینای چشم
نرم نرمک دامن مهتاب می شویم هنوز
زیبا سرودید بانو🌷🌷🌷
پاسخ
مرداد 5, 1401
درودها بانو حیدرپور ،ارجمند ،بسیار زیبا سرودید لذت بردم موفق باشید☺️🙏🌺🌺🌺🌺
پاسخ
مرداد 6, 1401
سپاس
ممنون از حضورتون
پاسخ
بستن فرم