🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 خوشدل باش!

(ثبت: 210786) خرداد 24, 1398 

صاعقه، چشم بر زمین می دوخت/
چشمکی زد. تمامِ جنگل سوخت/
عشق، آتش در این میان افروخت/
با دلِ کوچکی چه خواهد کرد؟//

کوه وقتی سفید می پوشد/
در دل من امید می جوشد/
یادِ فردای جلگه می افتم.//

شیر، آهو به کام می گیرد/
جمعِ کفتار، کام می گیرد/
لاشخور، اِلتیام می گیرد/
و مقامات جامعه، جمع اند.//

چون که خورشید، توی آب افتاد/
خونِ دل بر دلِ کتاب افتاد/
رستم کشور از رکاب افتاد/
جان میهن به التهاب افتاد/
می برندش به سوی حادثه ای.//

جلگه، پربار، پر طرفدار است/
کوهپایه، پر از چمنزار است/
قله، بی همدم است و بی یار است/
خوش به حالش که آسمان دارد.//

مِه قشنگ است و مِه، خطرناک است/
مِه در این هر دو شیوه، چالاک است/
مثل دنیاست.//

دانه ی سعیِ خویش باید کاشت/
انتظار از کسی نباید داشت/
مرد باید بود. //

چه ببینند یا نبینندت/
چه بچینند یا نچینندت/
پیش وجدان خویش، خوشدل باش!//

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نقدها
  1. محمدعلی رضاپور

    خرداد 24, 1398

    اگر می گویند سپید، موزون نیست؛ پس اعتراف می کنند که سپید یا اصلا شعر نیست یا شعری ست که درصد بالایی از شعریت یعنی وزن را ندارد

    • محمدرضا ذکاوتمند

      شهریور 29, 1401

      درود بر شما دوست عزیز چنانچه میدانید
      شعر سپید یا شعر شاملویی گونه‌ای از شعر نو فارسی است که در دهه سی شمسی و با مجموعهٔ هوای تازه از احمد شاملو ظهور پیدا کرد و شاید بتوان آن را با شعر آزاد مقایسه کرد.
      تفاوت عمده این آثار با نمونه‌های قبلی شعر نو در فرم شعر بود. در این سبک عموماً وزن عروضی رعایت نشده ولی آهنگ و موسیقی نمود دارد.

      در دسته‌بندی شعر نو فارسی، گاهی به هر شعر که در قالب شعر نیمایی نگنجد شعر سپید می‌گویند.

      برخی از منتقدان متاخر شعر سپید شعر سپید را پالاییده ترین نوع شعر فارسی می دانند که خود را از موسیقی و همه ی چیزهای دیگر آزاد کرده است. وی در کتاب آیینه پردازان خود با این تعریف از شعر که کلامی است مخیل . به نظر من «در شعر سپید به دنبال موسیقی نباشید چون شعر سپید به معنای شعر بی‌قید و بند است این شعر از قیود موسیقی که هنر دیگریست خود را رها کرده و صفت سپیدیش به همین معناست مثل ازدواج سپید پس نه موسیقی دارد نه نیازی به موسیقی دارد و آن تعاریف شعر سپید یعنی آن که خواننده سپیدی‌های کاغذ را هم بخواند همه ناشی از ناآگاهی در مورد این صفت و کاربرد آن است سپید یعنی بی‌قید.

      دلم گرفته‌است
      دلم گرفته‌است
      به ایوان می‌روم و انگشتانم را بر پوست کشیدهٔ شب می‌کشم
      چراغ‌های رابطه تاریکند
      چراغ‌های رابطه تاریکند
      کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد
      کسی مرا به مهمانی گنجشک‌ها نخواهد برد
      پرواز را به خاطر بسپار
      پرنده مردنی ست.
      — فروغ فرخزاد
      شعر کلاسیک
      شعر نو
      مثنوی
      یا………..
      هر کدام منتقد و طرفداران خود را دارند
      کتابی از مهدی سهیلی میخواندم زنده یاد به شعر حافظ ایراد و نقد داشت ، دوستی شعر کلاسیک را مربوط به قرنهای پیش میدانست و اضافه میکرد اگر حضرت حافظ هم در قرن ما بود چه بسا شعر نو میسرود
      از طرفی هستند افرادی که شعر را فقط به غزل میشناسند
      میبایست احترام به نظر موافق و مخالف را پذیرفت.
      ‌همیشه سلامت باشید و شاد💐💐💐

      • محمدعلی رضاپور

        شهریور 29, 1401

        سلام و درود و سپاس تان
        لطف کردید بزرگوار 💐💐💐💐

  2. محمدعلی رضاپور

    خرداد 24, 1398

    و اگر می گویند سپید، وزن دارد، این وزن داشتن را چطور ثابت می کنند؟ اگر می گویند: با کاربرد فلان آرایه، این را که شعر سنتی موزون هم می تواند داشته باشد. ضمنا: معیار تشخیص وزن در شعر سنتی و نیمایی، علم عروض است. شاملو – که آن همه بر شعر سنتی و عروض تاخت- چه جایگزین معتبر علمی برایش معرفی کرد؟

  3. علی معصومی

    خرداد 25, 1398

    درود بر شما
    جناب رضاپور نازنین
    سروده ی زیبایی است شعر شما

    در مورد شعر کلاسیک و موزون با سپید و نو سخن فراوانی شنیده و دیده ایم اما باید قبول کنیم که شعر سپید دارای خصوصیات عروضی و وزن هست اما شعر نو این خصوصیت را کمتر دارد.
    در کل همه آنها دوستداران خود را دارند و قرار نیست که همه سلایق همانند هم باشند.لذا در هر مورد از آنه زیبایی های فراوانی وجود دارد

    امید و ارم قلب سه گلشن شما نیز ثبت شده و طرفداران خود را پیدا کند.
    ارادتمند شما💐💐💐💐💐🌿

  4. محمدحسین پژوهنده

    خرداد 25, 1398

    شعر زیبای شمارا خواندم و محظوظ شدم.
    در مورد چیستی شعر باید زاویه نگاه را مشخص کنیم. اگر از زاویه‌کلاسیک بنگریم باید قالب های عروضی کاملا رعایت شود که به وزن و میزان اکتفا نمیشود و بایستگیهای زیادی دارد.
    اگر از زاویه شعر نیمایی بنگریم وزن دارد لیکن سایر مختصات در آن شرط نیست. و اگر از زاویه سپید و موج و موج نو و حجم و… بنگریم موزون بودن لحاظ میشود لیکن وزن ثابت و میزان معین در اینها مد نظر نیست.
    شعر شما بنظر من به نیمایی همانند تر است و از نظر شکل و صورت مشکلی ندارد تنها اشکالی که ممکن است کسی بگیرد بر موسیقی معنوی است یعنی بعضی اسنادها خیلی راحت به نظر نمیرسند.شادکام باشید❤️

نظرها 13 
  1. جواد مهدی پور

    خرداد 24, 1398

    درود بر شما جناب رضاپور عزیز

    زیبا سرودید

    لذت بردم

    زنده باشید به مهر💐💐💐💐💐

    • محمدعلی رضاپور

      خرداد 24, 1398

      سلام بر استاد و برادر گرامی ام. محبت فرمودید. سپاس💐💐💐💐💐🌹

  2. ولی اله بایبوردی

    خرداد 24, 1398

    درود بر رضاپور ارجمند

    دستمریزاد .

    شیر، آهو به کام می گیرد/
    جمعِ کفتار، کام می گیرد/
    لاشخور، اِلتیام می گیرد/
    و مقامات جامعه، جمع اند./

    خلاصه یک حرف از هزاران ….

    🌸🌸❤️🌸🌸

    • محمدعلی رضاپور

      خرداد 24, 1398

      سلام و احترام و سپاس فراوان، جناب بایبوردی بزرگوار🌺🌺🌺🌺🌺🌺

    • محمدعلی رضاپور

      خرداد 24, 1398

      از مدیریت محترم سرکار خانم عسکری و از اساتید گرانقدرم جنابان خادمیان و خراسانی و از شما اساتید و فرهیختگان گرامی سپاسگزارم که با تشویق هایتان سرانجام، قالب های سروش و سه گلشن رسما در این پایگاه برجسته ی ادبی ثبت شدند . بی شک، آنچه مهم تر از خودِ قالب است، سرایش های جاندار و سرزنده در آن قالب است که امیدوارم دوستان همچنان همراهی بفرمایند و اما پس از سپاسگزاری، پرسشی نقّادانه هم از بزرگان دارم:

  3. محمدعلی رضاپور

    خرداد 24, 1398

    این که برای ثبت رسمی سروش و سه گلشن، بنده کلی خدمت اساتید بزرگواری چون جناب خادمیان و خراسانی و … امتحان پس دادم و مدتی طی شد و پس از دو سال حضور در این سایت وزین، خواسته ام را پذیرفتند. حال چگونه است که در همین پایگاه معتبر، قالبی داریم به نام لوپ!!! و یا مانند آن !!!
    آیا تقطیع سپید نویسی و چسباندن آرایه ای ادبی مثل رد العجز علی الصدر به آن باعث ایجاد قالب شعری معتبری شده است؟!
    ما اصلا در شعربودنِ سپیدنویسی هم بحث داریم چون درصد بالایی از موجودیت شعر در موزونی آن است و سپید، وزن محسوس ندارد و این که بگوییم با افزودن فلان آرایه می توان سپید را موزون کرد هم دردی دوا نمی کند چراکه همان آرایه ها را برای شعر موزون هم می توان به کار برد. ما موزونی شعر سنتی و نیمایی را با علم عروض ثابت می کنیم. پیروان شاملو، آیا به موزونی سپید معترف اند یا منکر آن هستند؟

  4. محمدعلی رضاپور

    خرداد 24, 1398

    خلاصه: تشکر دوباره از بزرگان سایت بابت ثبت رسمی قالب های شعری سروش و سه گلشن🌺
    و این پرسش که: در ثبت سروش و سه گلشن، ما امتحان خود را پس داده ایم. کاربران جدید تر اگر به مطالب ثبت شده ی بنده توجه بفرمایند، می بینند که مطالب زیادی درباره ی معرفی سروش و سه گلشن در این پایگاه به یادگار گذاشته ام. حال، پرسش این جا ست که چیزی مثل لوپ چرا باید جزء قالب های شعر پارسی به شمار آید؟! در اصل شعریت سپیدنویسی هنوز هم بحث است. حالا بیاییم و سپید را تقطیع کنیم و آرایه ی هزار ساله ی رد العجز علی الصدر یا رد الصدر علی العجز یا هر چیز دیگری را به آن بچسبانیم و بگوییم قالب جدیدی آورده ایم؟! این طور که دیگری هم آرایه ی دیگری را قالبی جدید می نامد. شما تایید می فرمایید؟

    • محمدعلی رضاپور

      خرداد 24, 1398

      از همه ی اینها که بگذریم، قالب، چارچوب ساخت شعر است و خود شعر، اصل است نه لباس و چارچوب آن(اگرچه این چارچوب و کلیشه در ساخت شعر هم تأثیرگذار است.) با این حال، چنین مباحثاتی و نظرات کارشناسانه ی فرهیختگان، حتما به پویایی بیش تر پایگاه ادبی مان کمک خواهد کرد.🌺🌺🌺

  5. محمدعلی رضاپور

    خرداد 24, 1398

    و تا جایی که این جانب دیده ام، آنچه به نام های لوپ، گردان، سپکو و شاید نام یا نام های دیگر بعنوان قالبی جدید، مورد ادعا ست، همه در اصل، یک چیز ند و بر پایه ی تقطیع سپیدنویسی به علاوه ی استفاده از آرایه ی هزار ساله ی رد العجز علی الصدر و مورد یا مواردی قاعده تراشی .
    در غیر این صورت، فرق واقعی لوپ و سپکو در چیست؟

  6. طارق خراسانی

    خرداد 24, 1398

    سلام و درود خوشحالم وبسایت شعر پاک توانسته است به زحمات شما بزرگوار ارج.نهاده و دوقالب شعری شما را در سایت ثبت و برچسب کند.بنده اولین غزل جهارپاره را سروده و این قالب را به همراه شعر خوشه ای در وبسایت شعر پاک ثبت کرده ام و اصولا با نو آوری ها موافقم.اما شعر سپبدبنده بارها گفته ام چرا برخی از عزیران اصرار دارند از واژه شعر برای قالب هایی که شعر در آن ها معنا نمی شود استفاده کنند ؟چرا زنده یاد شاملوی عزیز از نثر نو برای آنچه پدید آورده بود استفاده نکرد؟خب مشخص است شعر و شاعر دارای ارزش ادبی و معنوی ست بسیاری در طول تاریخ تلاش کرده اند به هر شکلی شده شاعر شناخته شوند البته آقای شاملو از این بحث مستثناست چون ایشان قبل از سپید شاعر کلاسبک سرا بودند .در هر صورت جامعه ادبی ما سپید را بعنوان شعر پذیرفته است و هیچ کاری هم نمی شود کرد .حال ادیبان بزرگ و.حکم گزاران ملک ادب باید شعر را بگونه ای معنا و تعریف کنند که سپید را هم بتوان بعنوان شعر پذیرفت .از زحمات حضرتعالی تشکر می کنم شما شاعر با سواد و پر شوری هستید که یقین دارم در وادی شعر و ادب خیلی حرف برای گفتن خواهید داشت.در پناه خدا 🌿👏🌺

  7. جواد مهدی پور

    خرداد 25, 1398

    با سلام و عرض ارادات

    از مطالب ارزشمند شما و سایر اساتید بهره مند شدم

    شعر با همه ی قواعد و چارچوبی که دارد دارای ساختار محکم و غیر قابل تغییر است وقتی از شعر سخن بمیان می آید در اذهان عامه ی مردم همان شعر کلاسیک است .
    بزرگان و اساتیدی که در حوزه ی شعر قلم زده اند و زحمت کشیده اند و قالب های تازه ای را خلق کرده و ارائه نموده اند ، موجبات طولانی تر شدن مسیر و پر پیچ و خمی راه شعر اول ( کلاسیک ) را فراهم نموده اند . راه شعر هموار ه هموار و آسان بوده است .قالب هایی که این روزا بیشتر و بیشتر شده اند جدا از وزن و قواعد بخصوصی که دارند در یک زمینه با هم وحدت مقصد دارند یا به عبارتی دیگر وحدت رویه در معنی و ابراز و بیان احساسات درونی شاعر .
    یعنی شعری نیست که برخاسته از ضمیر آگاه یا حتی ناخود آگاه شاعر نباشد و بر قلم جاری نگردد . شعر به معنای واقع کلمه به این خاطر شعر است که دارای وزن می باشد . برای نگارشی که حتی از نثر مسجع هم فرسنگ ها فاصله دارد ، شعر نمی شود گفت هر چند بزرگانی چون استاد شاملو داعیه ی آن را داشته باشند و بزرگانی دیگر نیز در تالی تلو آن قرار گیرند !
    صیانت از ساحت مقدس شعر (که پایین تر از کلام الهی . بالاتر از کلام عامه ی مردم است ) وظیفه ی آحاد شعرای گرانقدر است . البته اینجانب هیچ وقت ادعای آن را ندارم که شاعر هستم و شعر می گویم . لیکن به نوبه ی خود از جناب عالی تقدیر می نمایم و این تلاش و کوشش شما را تحسین می کنم .
    به نظر می رسد سپید مثل آن پیری ست که در جوانی ، توشه ای برای آخرت فراهم نکرده است و تلاش می کند که در لحظات احتضار برای آخرت توشه ای فراهم نماید که در این تکاپو ، چیزی مفید دست گیر انسان نخواهد .
    سپید ، همان نثری است که احساسات نویسنده در آن بارگذاری شده است و به لحاظ ساختاری نمی شود شعر گفت .شما اگر یک نثر نگارش کنید که بیان احساسات شما باشد می توانید جملات این نگارش و مطلب احساسی را جدا کنید و بجای افقی ، عمودی در کنار هم قرار دهید ، می شود ” سپید ”
    سیپد ، قالب نوشتاری است که بیان و ابراز احساست نویسنده را می رساند ولی هیچ وقت شعر نیست .
    البته با احترام به تمام دوستانی که سپید می نویسند و با احترام به نظر تک تک آن عزیزان .
    این نظر شخصی اینجانب در این خصوص بوده و است .

    با احترام

    زنده باشید
    💐

  8. یاسر رشیدپور

    خرداد 26, 1398

    سلام و عرض ادب شاعر گرامی

    بسیار عالی و دلچسب بود

    احسنت بر شما

    سپاس فراوان نثارتان

    قلمتان همواره نویسا

    🌹🌷🌷🌺🌸🌸🌷🌷🌹🌹🌺

    🌹🌷🌺🌷🌷🌷🌹

  9. محمدعلی رضاپور

    خرداد 28, 1398

    درود و سپاس از الطاف همه ی بزرگواران❤️

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا