🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
درناها
از جفایِ زمستان گریختند با پایِ خونین
به آغوشِ آبشخورانِ گرم
تا صلابتِ سروها را در ستمِ سرما
باز گویند به گوشِ برکه هائی که هرگز از هراسِ انجماد
خونی در رگهایشان نِایستاده وُ نیاشفته
خوابِ بی خیالیِ بیدهایشان
اما افسوس
اگر از نهادِ گرمِ برکه ای
حتی به همدردی نیز برخاسته باشد آهی سرد
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
فروردین 5, 1402
درودها بزرگوار
خوشحالم که از این قلم خواندم و آموختم
پاینده و بالنده باشید به مهر
نوروز پیروز
💐💐💐💐💐💐
پاسخ
فروردین 5, 1402
بسیار سپاس از مهرتان استاد ارجمندم
پاسخ
فروردین 5, 1402
درود بر شما
🌷🌷
پاسخ
فروردین 5, 1402
هزاران درودتان باد ارجمند و گرانمایه
پاسخ
فروردین 5, 1402
اما افسوس
اگر از نهادِ گرمِ برکه ای
حتی به همدردی نیز برخاسته باشد آهی سرد
دیگر چه باید گفت ؟؟ و
چه دردی دارد که سخن نتوان گفت !!!
زیباست خرامش کلکتان 🌺
مانا باشید با شاعرانگی بسیار 🌺🌺
پاسخ
فروردین 5, 1402
بسیار سپاس از لطفتان استاد ارجمندم
پاسخ
بستن فرم