🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بر بوسه گاه پیشانی
مارانی روییده اند
که زهدان می خورند
گیسوان زرد و قرمز و ارغوانی
بر درفش را
در سوگ فریدون بریده اند
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
آبان 30, 1401
شاید ” مارهایی ” از دیدگاه املایی و دستوری ، به صواب نزدیکتر بود هرچند ” ماران ” نواخت و ملودی بهتر و هماهنگ تری داشت . اول اینکه خوشحالم موسای دوست داشتنی که اینجایی و دلم برایت تنگ شده بود . به دیگر دوستان هم بگو که مانا نمرده است و اینجا منتظر شعرهای شریف تان است . متاسفانه آنجا که دم از شرافت می زنند مرا مسدود کرده و اجازه نمی دهند پیامهای خصوصی ام را دستکم جواب دهم . اما شعر که ملهم از داستان ضحاک است و مسیری تازه و داوری جدیدتری را می نمایاند و هنر شاعر نیز همین است که عناصر همیشگی را در هیاتی تازه تر استخدام کند . موهای بریده شده در سوگ فریدون رنگهای مختلفی دارند که خود می تواند تعابیری مختلف را شامل شود . و مارهایی که این بار به جای مغز ، زهدان می خورند
و برای همین است در سرزمین ضحاک زده ای که زهدانها دیگر نابود شده ، از اساس تولد فریدون ها نیز منتفی ست .
پاسخ
آذر 1, 1401
سلام بر مانای عزیز دوست و برادر هم تبارم
مانایی و مرگ ؟پارادوکس عجیبی است که به گواه تاریخ حتی با حذف فیزیکی هم محقق نمی شود مسدود کردن حساب کاربری که اظهر من الشمس است من هم مدتی طولانی است در آن مجمع کذایی نیستم ولی چشم اگر فرصتی پیش آمد و امکانی دست داد حتما دستورتان اجابت می شود به هر حل خرسندم و مفتخرم به این حضور و تایید شما
پاسخ
آبان 30, 1401
با درود به شاعر گرانقدر
و ابراز خرسندی بسیار از دیدار مجددتان در سایت
شعر سه فعل دارد یا اگر از منظر نقشگرایی و در لایه معنایی تجربی بخواهم صحبت کنم سه «فرایند» دارد: روییدن، خوردن و بریدن. که هر سه «فرایندهای مادی» هستند. در ادبیات نقشگرایی، فرایند مادی گذرا دارای « کنشگر» و «هدف» است.
«کنشگر» در هر سه فرایند «ماران» است.
«هدف» این کنشگر در «فرایند» خوردن: «زهدان» و در فرایند بریدن «گیسو» است بنابراین هدف کنشگر در هر دو فرایند «زن» است.
رنگهای ذکر شده برای گیسو، دامنه و سیطره ای ایجاد میکنند که بحث دیگری را میطلبد و مجال آن در این سخن نیست جز همین قدر که وظیفه تعیین دامنه و سیطره را دارند.
«روییدن» فرایند مادی ناگذراست بنابراین فقط کنشگر لازم دارد.
در لایه معنایی تجربی «عناصر پیرامونی» در مفهوم سازی نقش غنابخشی دارند.
در فرایند روییدن، عنصر پیرامونی «مکان» وظیفه ی غنابخشی مفهوم را دارد: بر بوسهگاه پیشانی
در فرایند بریدن:
الف) عنصر پیرامونی «شیوه» از نوع «ابزار» این وظیفه را دارد: درفش
ب) عنصر پیرامونی «علت» از نوع «دلیل» این وظیفه را دارد: در سوگ فریدون (توضیح این که علت می تواند از نوع قصد و منظور نیز باشد)
و این فرایندها، کنشگر آنها، هدف، دامنه و سیطره، و عناصر پیرامونی در لایه ی معنایی زبان با موضوع سخن (field) در بافت موقعیت (situation) از جهان خارج (یعنی وقایع روز محیط بلافصل شاعر در سرزمین خودش) پیوند دارد که ما را مستقیما وارد بافتِ(context) فرهنگی (culture) آن محیط، و فرافرهنگی (meta culture) میکند. در بافت فرهنگی، تداعی داستان فریدون و ضحاک و مارها در ذهن هر گویشور فارسی زبان اتفاق می افتدبا تفاوت هایی که اهداف (زهدان و گیسو) و عناصر پیرامونی (نظیر مکان رویش مارها) ایجاد میکند و از همین جا ما وارد لایه »فرافرهنگی» در شعر میشویم. در لایه یا بافت فرافرهنگی، تعابیر و تفاسیر میتواند در محدودۀ «موضوع سخن» و «بافت موقعیت»، مخاطبوابسته باشد و از اختیار تام شاعر خارج شود که یکی از زیباترین تفاسیر را به زعم نگارنده، جناب مانا روی این شعر انجام دادند: «در سرزمین ضحاکزدهای که زهدانها دیگر نابود شده، از اساس تولد فریدونها نیز منتفی ست«.
همانطور که قبلا گفتم بافت فراهنگی از بافت موقعیت و بافت فرهنگی گذشته است و جهانی است یعنی ضحاک و فریدون در این گزاره در یک سرزمین مبتلابه دیگر به موضوع، قابل جایگزینی با اساطیر همانجاست.
با درود بیکران
🌷🌷🌷🌷
پاسخ
آذر 1, 1401
درود بیکران سرکار خانم استاد نوری گرانقدر
مایه بسی مباهات است از قلم و نقد شما بهره مند شدن و فرصتی است مغتنم استفاده از دانش ادبی ، زبان شناسی ،روش شناسی شما در نقد ، نظم و نثر
یک دنیا سپاسگزارم که قلم رنجه داشته اید
پاسخ
آبان 30, 1401
سلام و درود
کاش روزی برسد
همه فارغ از غم
فارغ از هر فریاد
دل مردم،
همه شاد….
در پناه خدا ❤️
پاسخ
آذر 1, 1401
سلام استاد
یک دنیا سپاسگزارم
پاسخ
آذر 1, 1401
سلام و درود و خدا قوت
جناب ظهوری آرام
چقدر در این اثر، به شعر سروش، نزدیک شده اید! دست مریزاد
پاسخ
آذر 8, 1401
سلام جناب رضایی عزیز
یک دنیا سپاسگزارم
پاسخ
بستن فرم