محمد- علی زرندی( محمد علییاری)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
انکار مکن دلت را
بگذار ناقه ام
در کشتزار تو آرام گیرد
دلم را پی مکن
با راندنش
تو را
صیحه ای فرو خواهد افکند.
جام جانم را پر از می کن
از خمخانه ی چشمت
پیمانه را نه کم ده نه بیش
تا نه نشئه بمانم
نه خماریم، تو را از من برباید.
مسئولیت چشم هایت
سنگین است
و من نگران،
“که در میکده باز است” هنوز.
قلاب زلفت را نلرزان
قلبم که لحظه ایست بر قلابت بوسه زده
رها می شود
و ماهی هستی یم
از دریای آبی وجودت دور می شود.
من در مراقبه ام
راغب نیم ز خاطر تو دل تهی کنم غیبت ز تو برای دلم چون حضور هست
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):
بستن فرم