🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 فصل من

(ثبت: 253863) آذر 21, 1401 
فصل من

 

در هستیِ بی رنگِ من،
رنگِ من، تویی!
سر خوش شوم ز رنگ ارغوانی و سرخ و سیاه و زرد
تو فصل سومی و من این فصل آخرم

دلخوش شوم به ساز طبیعت
که طبع من
شوریده می شود
به فصل خزان
ذوقِ باقی ام!

آشوب این شراره های پر از شور و شوق من
آرام می شود
به بادهای خزانیت

من با خطوط دستِ زرد تو
عشق را مشق می کنم
با خش خش صدای رفتن تو
از تاب می رود
همه‌ی بی قراریم

عابر به روی دست‌های خشک تو پا می نهد،
ولی،
آیینه‌یست دست زردِ تو
برای،
تکرار زندگانیم

هرچند باد می برد این برگ های مرده را
اما درخت ایستاده و درخواب هم زنده است

… در خواب و در بیداریم
در هستیِ بی رنگِ من، رنگِ منِ بی رنگ باش!
من سر خوشم از رنگِ تو، ای ارغوانی و سرخ و زرد!
تو فصل سوم هستی و من آخرین فصلِ خودم

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

نظرها
  1. جواد مهدی پور

    آذر 21, 1401

    درود بر شما جناب زرندی گرامی

    زیبا ست

    زنده باشید

    💐💐🙏🙏🙏🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا