🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 دست

(ثبت: 224636) فروردین 14, 1399 

 

خواستم تا که بنوشم غزلی از تو نشد
دست گیرم به کمر یا بغلی از تو نشد

بنویسم که تویی خوبتر از فصل بهار
به لب خویش بیارم مَثَلی از تو نشد

به امیدی که دگر باره ببوسم چشمت
دل بریدم زسر خویش ولی از تو نشد

من گرفتار تو بودم که خدا خلقم کرد
مژده آن روز به آوای جلی از تو نشد

هیچکس لحظه دیدار تو با چهره من
آگه از شوق بچشمان علی از تو نشد

علمی داد به دستم که فدای تو شوم
ز من این دست جدا گشته ولی از تو نشد

◇《بمناسبت میلاد حضرت ابوالفضل ع 》◇
۱۳۹۹/۰۱/۱۱○○○○○ علی معصومی

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

نظرها
  1. حامی شریبی

    فروردین 14, 1399

    بنویسم که تویی خوبتر از فصل بهار
    به لب خویش بیارم مَثَلی از تو نشد

    _____

    درود بر نسیم مهر نفست و رقص شاعرانه ی قلمت گرامی استاد مهر آفرین
    اجرتان با سردار مهر و وفا
    حضرت عباس ع
    باب الحوایج

    🌹🌹

  2. طارق خراسانی

    فروردین 14, 1399

    سلام و درود
    جناب معصومی یقین دارم موقع سرایش مست میلاد عشق بوده که بی خیال قوافی شده و آنچه در دل عاشقت می گذشته را به تصویر کشیده ای.

    اجر شما با منظور اثر

    در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏🌹🌿

  3. علی معصومی

    فروردین 14, 1399

    درود بر شما جناب استاد خراسانی نازنین
    ♡♡♡♡♡♡
    قافیه در بیت آخر تکرار شده و آلان متوجه شدم
    😊😊🙏
    ز من این دست جدا گشته بلی از تو نشد
    ♡♡♡♡♡
    🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌿

  4. رضا زمانیان قوژدی

    فروردین 15, 1399

    درود بر شما استاد معصومی نازنین.
    فدای قلمت که اینچنین عاشقانه و زیبا از مظهر عشق و وفا سرودی.
    اجرت با مولای عاشقان.

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا