🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 دستهای مرا بگیر

(ثبت: 238747) اردیبهشت 19, 1400 

‍ ‍

در امتداد دستهای من ایستاده ای
و باکره گی مرا،
نه که زن بودنم را میخواهی
و من دستانت را که بگیرم با تو محرم خواهم شد…
مرا ازتکرار واژه ها نترسان
که طعم شور بختی نوعروس داماد مرده را
در حجله هیچکس جز تختخواب خالی و قطره های آب جادو و خون تازه نمیفهمد…
مرا از حجم تنهایی نترسان
که مرگ برای گنجشکی که تازه پرواز را آموخته است چیزی نیست
جز اوج گرفتن به آسمان…
دستهای مرا بگیر
که امنیت سهم آغوشم، نه
که سهم تمام روز و شبهای تکراری ام شود…
مگر مهریه ی یک زن
چیزی جزحس ساده ی دوست داشته شدن میتواند باشد؟؟
نام مرا به صفحه ی شناسنامه ات نه
که به سینه سنجاق کن…

✍فاطمه_صادقی

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):

نظرها
  1. طارق خراسانی

    اردیبهشت 19, 1400

    سلام

    افرین
    الحق قلم توانایی داری

    در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👌🌿

  2. کبری محمدی

    اردیبهشت 19, 1400

    سلام
    چقدر این شعر زیبا سروده شده
    درودهابر قلم زیبانویس تان
    سپاس
    🌹🌺🌹🌺🌹

  3. غلامحسین جمعی

    خرداد 17, 1400

    مگر مهریه ی یک زن
    چیزی جز حس ساده ی
    دوست داشته شدن میتواند باشد؟؟
    نام مرا به صفحه ی شناسنامه ات نه
    که به سینه سنجاق کن…

    درودو سپاس و باز هم سپاس عزیز بزرگوار

    دستمریزاد عزیز بزرگوار

    چقدر ساده و صمیمی و دلنشین و بی ریا و

    دوست داشتنی است .

    همواره در بدترین شرایط هم باز گفتاری که

    از دل براید ولو با عرف و عقل ناسازگارو حتی

    ساختار شکنانه باشد بر دل می نشیند .

    برایتان بهترین هارا آرزو دارم

    🌹🌹🌹🌹🌹🌹🙏🙏🙏🙏🙏🙏

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا