🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
ای دوست
کنون که در پستویِ شب
سحر به زنجیرِ ظلمت وُ آفاق نهانست در سیاهیِ سهمگین
کنون که این کورِ راه
بی روزنی از نور
هزاران پرتگاه به کمین دارد
آری…. به این هنگامهٔ خطیر که نایِ نحیفِ خرد
در پنجهٔ جادویِ جهل خون فشانست…..
تا….. صبح
تا….. ظهورِ خورشید
دستِ همدیگر باید گرفت
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
فروردین 25, 1402
آری…. به این هنگامهٔ خطیر که نایِ نحیفِ خرد
در پنجهٔ جادویِ جهل خون فشانست…..
تا….. صبح
تا….. ظهورِ خورشید
دستِ همدیگر باید گرفت
سلام و درود
کاش این پیام زیبا به سمع همه مردم ایران می رسید.
در پناه خدا 🌱🌹♥️👌👌👌👌👌🌹♥️🌱
پاسخ
فروردین 25, 1402
بسیار سپاس از مهرتان استاد ارجمندم هدف این حقیر وجود جهلی هست که بسیاری از مردم امروز را درگیر ساخته باور پذیر نیست که هموسکسالها فرزندان بی سرپرست را عهده دار بشن و فکر آنهم دهشتناکست این کودکان معصوم بعدا دو مرد را ببینن مثلا یکی جای مادر!!!! یا داعشی با کشتن دیگران غرق لذت شود و ایمان دارم روزی از دل اینهمه انحطاط اخلاقی انسانیت به پا می خیزد اما نه با تنگ نظری و نه با بی بند و باری بلکه با جانمایه ای که منحصرا در وجود اوست،،،،،، تفکیک خیر و شر،،،،،
پاسخ
بستن فرم