🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
آیا تمـاشـایی سـت پـــروازِ پـرستوها؟!
حالا کــه شهـرم رفته توی جیبِ اخموها
.
اشبــاحِ سرگردان خبر دارند در این شهر
پاشیده گردِ خواب حتی روی شب بوها
.
ما از رها بودن چه می فهمیم چون اصلا
بــادی نمی آیـد ســـراغِ دشـتِ گیسوها
.
جز نیشِ زنبوران چه نفعی برده ایم آخر
بیهـوده چرخیـدیــم در اطرافِ کندوها
.
دیگر امیدی هم به جادو نیست تا وقتی
غــولِ چراغ افتـاده در دستـانِ ترسوها
.
علیرضا آرین مهر
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
مرداد 23, 1401
درود بر شما
نگاه شما را در این سروده دوست داشتم
پایدار باشید🌺🌸
پاسخ
مرداد 25, 1401
سپاسگزارم بانو آهن گرانقدر
لطف دارید
پاسخ
مرداد 24, 1401
🏵️💐🏵️💐🏵️💐🏵️
پاسخ
مرداد 25, 1401
🌹
پاسخ
مرداد 24, 1401
دیگر بار میهمان سرودهی دلنشینتان بودم
درودها🌹🌸
پاسخ
مرداد 25, 1401
خیلی ممنونم
زنده باشید🌹
پاسخ
بستن فرم