🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
دشمنی از جنس یارم میهن ما را گرفت
آخرین سنگر سکوت و مأمن ما را گرفت
در سقوطی تا ابد آزاد بودم ناگهان
حلقه ای از موی آمد گردن ما را گرفت
روح من کشتند، زین مردم کسی اگه نبود
آخرین داراییم را، این تن ما را گرفت
من تماما او و او هم خویشتن را دوست داشت
در کتاب عشق آخر او منِ ما را گرفت
خواب دیدم او گل و دامن ز دستم میرود
واقعیت خار شد تا دامن ما را گرفت
در جوار خاک و سنگ قبر خوش بودم ولی
بد شدم چون او سراغ مردن ما را گرفت
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
شهریور 2, 1401
درود بر شما
موفق باشید
در پناه خداشادکام باشید
🌹🌹🌹🌹
پاسخ
شهریور 6, 1401
سلام و درود بر شما استاد بزرگوار
بسیار از عنایت و لطف شما متشکرم🌹🌹🌹🙏🙏🙏
پاسخ
بستن فرم