🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 دلم گرفت بهونه

(ثبت: 222327) بهمن 27, 1398 

 

دلم گرفت بهونه
مجلس ختم و ترحیم
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
———————–
از این همه غم و درد ، دلم گرفت بهونه
خالیه جات هنوزم ، میون قلب خونه
به هر کجا بنگرم ، نشونی از تو داره
هر گوشه از خاطرات، از تو داره نشونه
روز و شب ماه و سال، که میگذره ز دوریت
فراموشی محاله، هنوز دلهامون خونه
فصل بهار یا پاییز، زمستون و تابستون
عشق تو باز تو دلم، می زنه باز جونه
امون از این جدایی، امون از درد دوری
امون از چرخ ایام، امون از این زمونه
نمی دونم چی بگم، از این همه غم و درد
داغ تو روی دلم ، شعله زده زبونه
گردش چرخ و فلک، چرخش این روزگار
می بینه حال زارم، بهار من خزونه
میگم باز هم بدونید، جدایی خیلی سخته
هر روز دلم به یادت، می گیره باز بهونه
—————————–
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا