🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۳۹۹/۰۳/۱۴ |
| تعداد شعر: | 3 |
| تعداد مطالب: | |
| آخرین فعالیت | ۱۳۹۹/۱۲/۰۸ |
شبیه خیل شاعرا نبودم
توُ شعر و شاعری پی ِ کاسبی
عمری نوشتم از تو شاید بگی
که آفرین! “جناب ِ لهراسبی”
برای اینکه بشه پر درآرم
یکی دو روزی شده عاشقم باش
از میوه ی مرغوب ِ باغِ تنت
انار سرختو بچینم ای کاش
دلم میخواد که بی هوا گم بشم
تو باغچه ی گل های دامن تو
برای رفع خستگی برگردم
دوباره توُ طبیعت تن تو
با دیدن خال کنار لب‌هات
چای توُ فنجون مزه ی هِل گرفت
وقتی قراره پیش تو نباشم
باید در زندگی‌و گِل گرفت
انگاری سونامیه توی سرم
دم به دقیقه بس که بی قرارم
حواس من انقده پرت توء
هر جا میرم سایه‌مُ جا میذارم
گفته بودم اگه بری می میرم
گفته بودم بهت نرو نگفتم؟
تو رفتی و هنوز بعد چن(د) سال
دم به دقیقه یاد تو می افتم
باید همه عمرُ سیا(ه) بپوشم
نبود تو فاجعه ی کمی نیست!
وقتی قراره پیش تو نباشم
هر چی میخواد بشه بشه! غمی نیست
خیری ندیدم از دل شیشه ایم
کاش که دل آدما چوبی باشه
وقت گرفتاری ندیده بودم
کسی برام رفیق خوبی باشه
#علیرضا_لخراسبی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):
سلام زیباست اما چون فرمودید: چند نکته را عرض می‌کنم! ۱ ارکان‌بندی شعر را به صورتی پیش ببرید
سلام هشتم تیر ۱۴۰۳ یعنی چهار روز پیش این نفیسه را شما به اشتراک گذاشته و‌حقیر
دوست عزیز که با نام بی سواد تشریف آوردید درود بر شما. و بنده نیز چنان
خرداد 15, 1399
درود ها
👏👏👏
چای تو فنجون مزه هل گرفت
🌿🌺🌿🌺
پاسخ
خرداد 15, 1399
حواس من انقده پرت توء
هر جا میرم سایه‌مُ جا میذارم….
سلام دوست هنرمند
خوش اومدی به جمع شعر پاکی ها
مانا باشید به مهر🌸🌸🌸🌸
پاسخ
بستن فرم