🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
ذلجناح
اسبی رسید و شیهه بکوی حرم کشید
گرد و غبار و واهمه روی حرم کشید
چشمان کودکان که پر از آه و ناله بود
شطی ز اشک دیده بسوی حرم کشید
خون می چکید از بدن پر شراره اش
فریاد بی امان ز عدوی حرم کشید
جامی ز خط و خال گل سرخ روزگار
نوشید و جرعه ای ز سبوی حرم کشید
در قحط آب و سجده خورشید راستین
عطری ز سیب و لاله ببوی حرم کشید
با کاکلی که غرقه بخون داشت ذلجناح
نقشی به رمز و راز مگوی حرم کشید
فریاد بود و ناله که معصومی عاقبت
بر چهره خاک غم ز وضوی حرم کشید
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
شهریور 23, 1398
نگاه به تمامی زوایای واقعه عاشورا ، انتظاری است که از قلم توانمند شما می رفت و حال شاهد یک اثر زیبا و دلنشین دیگر از شما بودیم و بهره بردیم. درود بر شما
پاسخ
شهریور 23, 1398
سلام
استاد معصومی عزیز
در قحط آب و سجده خورشید راستین
عطری ز سیب و لاله ببوی حرم کشید
دستمریزاد
🌿💐🌿💐🌿
پاسخ
شهریور 23, 1398
با سلام و درود خدمت آقای معصومی عزیز
شعر زیبایی بود
اجرتون با صاحب اثر
🌹🌹❤️❤️❤️❤️
پاسخ
بستن فرم