🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 راه پیمایی ابر

(ثبت: 251870) مهر 15, 1401 

 

راه پیمایی ابر
و بارانی که فتیله اش را پایین کشید
جزیره ای را از دست ها انداحت
ستارگان را

نمی توان سرفه کرد
وقتی خورشید سخنگوی زندگی
ماه
پولک شب است
و آسمان همیشه سرش گرم!
پرنده را نمی توان زندانی کرد
وقتی دندان های قفس
یک در میان ریخته
ما اشک ها را به مرخصی فرستاده ایم
و ندانستیم
در تندی لحظات
هفته در اثر سوختگی درگذشت!
بگو
روی قبرهایمان
خنده ها سنگ تمام گذاشته اند!

 

عابدین پاپی(آرام)

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):

نظرها
  1. فریبا نوری

    مهر 15, 1401

    ما اشک ها را به مرخصی فرستاده ایم
    و ندانستیم
    در تندی لحظات
    هفته در اثر سوختگی درگذشت!
    بگو
    روی قبرهایمان
    خنده ها سنگ تمام گذاشته اند!

    چقدر حس این شعر معصومانه و دوست داشتنی است

    🌷🌷🌷🌷🌷

  2. محمدعلی رضاپور

    مهر 15, 1401

    سلام و درود تان

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا