🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
چکیده
معماری در ایران پیشینه طولانی و چهره ای کهن سال دارد و از سلسله های مختلف، باستان و پیش از اسلام و پس از اسلام یا همان اسلامی تشکیل شده است. طبیعتا این تاریخ و معماری آن، المان های معماری و نمادین فراوانی را دارا است و تنها به نگاه گذرا ختم نمی شود. تمامی قوس ها، طاق ها، ایوان و سرسراها،هشتی ها و پنج دری ها،گنبده ها ومصالح، با ایده، استدلال و منطق بنا شده و چهره ی معماری ایرانی را به زیبایی می آرایند. نماد در معماری ایرانی در حالیکه بیش از سه قرن از ظهور سمبلیسم در جهان می گذرد به زیبایی و آسانی فلسفه ی تطبیق در هنر، تئاتر و طراحی صحنه را به ارمغان می آورد. نماد ایده، خلاقیت، جزئیات و تنوع و مواردی از این دست را خواستار است وتمامی این موارد در گذشته ای پربار توسط معماران ایرانی از تاریخ کهن ایران برجای مانده است. تلاش بر خلق ایده های متفاوت، گستردگی و فضای باز تنفسی در اجرا برای تئاتر، داستان طولانی و پر رمز و راز تاریخ معماری ایرانی، مخاطب و اجرای با کیفیت، نماد ها و بستر وسیع و قدرتمند آنها، طراحی صحنه و به روز رسانی های روز افزون آن و تمامی مفاهیم و ایده های یک هنرمند او را به سمت و سوی قدم نهادن بر یک دنیای نو و خلاق هدایت می کند.در نتیجه چه چیز سخن ور تر از یک تاریخ طولانی، هنر معماری و یک قالب موثر سمبلیستی؟
کلیدواژه
معماری، معماری ایرانی، طراحی صحنه، طراحی صحنه¬ی سمبلیستی، نماد، تاریخ،هنر تطبیقی
مقدمه:
هنر سرشار از شگفتی و تنوع است و در این مسیر فرزندان پرشماری را برای بقای خود به جهان معرفی کرده است؛ ازجمله فرزندان خلف و موفق هنر میتوان معماری و نمایش را بیان نمود.
معماری ازجمله هنرهای مهم، پرکاربرد است که امکان حیات، دیدن و لذت را برای انسان به وجود میآورد و با ویژگیها و المانهای منحصر به خود، نام خود را به نیکی بیان میکند. همچنین میتوان در حوزهی معماری، به معماری ایرانی اشاره داشت که از دل هنر معماری متولدشده است و لحظهبهلحظه با رشدخود تغییر چهره و عقیده داده است و هویت جداگانهای برای خود برگزیده است.
از سوی دیگر نمایش و بالأخص تئاتر نیز از مهمترینهای هنر هستند که با عناصر منحصر به خود و آرایش مختص به خود، چهره نمایان میکنند و در عرصهی هنر سخن و دیدگاه بهجای میگذارند؛ ازجمله موارد مهم در هنر نمایش و تئاتر میتوان طراحی صحنهی یک اجرای نمایشی را نام برد که این چیدمان و طراحی صحنه، در مراتب مختلف و سبکهای متعدد و خوشچهره حضور پیدا میکند. هر حضور در هر قالب سبک در طراحی صحنه با المانهای بسیار زیاد و ویژگیهای منحصربهفردی روبرو هستند و همین موضوع و در کنار آن گستردگی ایده و اجرا و خلاقیت در این وادی، سبب خلق و تطبیقی بسیار از ایدهها و آثار مهم میشوند.
ازاینرو با توجه به گفتهها به نظر میرسد که در این گسترگی و تنوع دنیای هنری قطعاً مکانی برای تطبیق معماری ایرانی و طراحی صحنهی سمبلیستی وجود دارد و آن مکان جایی جز صحنهی نمایش و تئاتر نیست.
ویژگیهای بصری، ایدهها، خلاقیت و گستردگی معماری ایرانی و از سوی دیگر تنوع، آزادی و خلاقیت در تئاتر سبب میشود که تطبیق این دو هنر ارزشمند امکانپذیر شود؛ تا به آنها پرداخته شود و درنهایت خانوادهی هنر به جمعیت ایده و خلاقیت خود بیفزاید.
معماری از واژه تا اصطلاح
معماری بهطور کل از دو ریشه نشاءت گرفته است؛ در ریشهی عربی، معماری از واژه عمر به معنای آبادی، عمران یا آبادانی زاده شده و در معنا و مفهوم دقیقتر، فرزند ریشه به معنای ساختن است که این ساختن هدایتشده و توأم با «آرخه یونانی» باشد؛ آرخه نیز از فعل آرخین، به معنای هدایت¬کردن و ساختن نشاءت گرفته است.
در فرهنگ لغت دهخدا چنین آمده که معماری بنایی و علم بنایی و شغل معمار، آبادانی و آبادسازی همچنین در فرهنگ لغت معین آمده که معماری عمل و شغل معمار، عمارت و آبادانی است.
با نگاهی به واژهی معماری و مفاهیم آن میتوان اذعان داشت که معماری اصطلاحی هنری و بر پایه ساختن و هدایت است؛ بهطوریکه عدم وجود آن بخش قابلتوجهی از هنر دیدن و درک و منطق ساخت را به گوشهی متروک و نادیدهی زندگی میبرد.
بشر در تمام طول حیات خود به سرپناه، اماکنی برای گذراندن اوقات زیست، جاذبههای چشمنواز و حتی کوچکترین و ضروریترین مکانها همچون سرویس بهداشتی و… نیاز داشته و دارد و درنهایت در آینده نیز خواهد داشت درحالیکه تنها چهرهی این نیازها تغییر میکند و در نیاز به آنها خللی ایجاد نمیشود.
نگاهی به تاریخ معماری در ایران
ایران کشوری متمدن و با قدمت بسیار طولانی است، سرزمینی که برای اولین بار سدسازی و شهرنشینی در آن متولد شده و پا بر جریان زندگی نهاده است. طبیعتاً ¬چنین کشور کهنسالی چهرهای چروکیده و سالخورده نیز دارد و تکتک چینوچروکهایش، معماریهای اعجابآور، دیرینه و بر پایهی منطق¬و¬استدلال مختص به¬خود است.
معماری در ایران قدمتی پنجهزارساله قبل از میلاد مسیح تاکنون را دارا است و گسترش آن بهگونهای است که از سوریه تا شمال هند و مرزهای چین، آثاری مشاهده میشود که بر اساس اصول معماری ایرانی بناشدهاند.
همچون سالمندی که جز¬بهجز اجزای صورت و جسمش خاطره، تجربه و داستانهای مختلف در بردارد، معماری ایران نیز به همین رو در چهره¬ی کهن خود سالیان دورودرازی را با بناهای مختلف، سبکهای مختلف، داستانهای بسیار و منطق منحصر به خود تا به امروز نفس میکشد.
به نظر میرسد میتوان معماری در ایران را به دو دورهی پیش از اسلام( دوره¬ی باستان) و پس از اسلام ( دورهی اسلامی) تقسیم نمود.
روند تاریخی معماری در ایران ( پیش از اسلام)
شاید بتوان گفت که شوش و اوان دو شهر مهم ایرانی که با نام پایتخت ایلام باستان خویش نشان دادهاند بهعنوان نخستین جلوههای معماری در ایران به نظر آیند. بنابراین معماری در دورهی ایلام باستان از اهمیت فوقالعادهای برخوردار بوده است. بهگونهای که آثار آن حتی امروزه در شوش، چغازنبیل و تپههای باستانی سیماش و چغامیش و هفتتپه و غیر آن دیده میشود. سایر اقوام ایرانی ازجمله کاس¬ها گرچه دارای معماری خاص خود بودهاند ولی عمدهی آثار آنها در بیرون از محدودهی ایرانی امروزی جای دارد.
هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان و حتی سلوکیان بهنوبهی خود دارای معماری اثرگذار و منحصر به فرد هستند.
معماری هخامنشی
شاهنشاهی هخامنشی از¬550 پیش از میلاد با پادشاهی کوروش دوم آغاز و در 330 پیش از میلاد در زمان پادشاهی داریوش سوم پایان یافت؛ این شاهنشاهی 220 ساله در اوج شکوه و عظمت قرار دارد که ازنظر هنر و معماری سرآمد دوران خویش بوده است؛ نمونهی بارز هنرنمایی هخامنشیان را میتوان در بناها و نقش برجستههای تخت جمشید، پاسارگاد، شوش، بیستون و دیگر جاها مشاهده کرد که اکنون آثار آنها پابرجا و جلوهگر است.
معماری هخامنشی، نفس به نفس با چهرهی پُرجاذبه¬ی خود، المانهای مهمی را دارا است؛ ازجمله این نمادها صفه¬سازی در معماری هخامنشی است که در ساخت بناها و کاخها ازجمله پرنقشترینها بوده و امروزه نیز در معماری بسیاری از بناها به قوت خود باقی است. تالارهای ستوندار، ستونها و سرستونهای بزرگ سنگی، پایه-ستونها، معماری پیکرهای، دروازههای یادمانی، برجهای گوشهای نیز المانهای معماری – هنری خلقشده به دست هخامنشیان است.
امضای هنر، معماری و حتی آکساسوار این دورهی کهنسال نقوش حیوانی بوده بهطوریکه در بسیاری از بناها، نقش برجستهها، آکساسوار و حتی زیورآلات نقوش حیوانی دیده میشود. نقوش و سرستونهای اساطیری نماد این دوره است و دو چشم پرنور و بینای این نمادها نقوش حیواناتی همچون گریفن(شیردار) و لاما سو( گاو بالدار) و از این قبیل بوده که سرستونها و بخشهای مهم معماری این دورهی باشکوه را شکوه فراوان میدهند.
اشکانیان، سلوکیان و ساسانیان
پس از هخامنشیان، سلوکیان به سلطنت رسیدند و با حدود 100 سال پادشاهی هنرنمایی قابلملاحظهای از آنان دیده میشود. سلوکیان را اشک اول سرسلسلهی شاهنشاهی 480 سالهی اشکانی برانداخت و بر ایران 28 پادشاه یکی پس از دیگری سلطنت نمودند که معماری اشکانیان نیز در نوع خود قابلتوجه است لیکن به نسبت هخامنشیان و ساسانیان آثار کمتری از آنها پابرجاست.
شاهنشاهی 420 سالهی ساسانی (224-651 م) که با پادشاهی اردشیر بابکان آغاز و در دوره یزدگرد سوم پایان پذیرفت دارای معماری باشکوه و متنوع بود بهگونهای که در بسیاری از جاهای ایران امروزی آثار آنان پابرجاست؛ این آثار را در فارس، شوش، گندی شاپور، طاقبستان کرمانشاه، تیسفون عراق و دیگر جاهای ایران میتوان دید. شاید بتوان معماری ساسانی را در بناهای بزرگ و زیبا و نیز ستونها و سرستونها و نقش برجستههای مختلف نشان داد.
معماری در دوره ساسانی در پوشش نو و منحصر به خود خلق میشود بهطوریکه به معماری در این دوره، مادر معماری ایرانی نام میدهند.
معماری ساسانیان به دو صورت تأثیرپذیر و تأثیرگذار پیش رفته است؛ بهگونهای که با تأثیر از ادوار پیش از خود و ترکیب آنها با هنر معماری خود برخی بناها یا مصالح را خلق کرده ؛ درحالیکه خود نیز بر ادوار پس از خود تأثیرگذار بوده است همچون: ایجاد بناهایی با یک یا دو یا چهار ایوان طاق پوش، و استفاده از انواع طاقهای مازه-دار و گنبد.
همانطور که ستونها و پایهها در معماری هخامنشی مهم و برجسته هستند، ایوانها و طاقها نیز بخش مهمی از معماری ساسانی به شمار میروند. در تمام دورههای معماری در ایران و ایران باستان، اصول، منطق و آگاهی بسیار نهفته است و این اصول در معماری ساسانی به این صورت هستند: معماری درونگرا، ایوان، حیاط مرکزی میان سرا،حیاط رواق¬دار، شیوههای تبدیل زمینه¬ی چهارگوش یک فضا به گردی¬گنبد، استفاده از مصالح بومی، استفاده از نیروهای کار بومی و محلی، چیدمان فضا در طرحهای مختلف.
بهطور¬کلی بخش بسیار بزرگ و قابلتوجه معماری ایران، در دستان و چهره¬ی کهن ایران باستان نهفته است و برای اولین بار اولینهای بسیاری همچون موارد ذکرشده متولد شده و زندگی طولانی خود را در هنر معماری ایران میزیند و امروزه نیز به معماران این امکان را میدهند تا از آنها با آرایش¬های مختلف بهره برند.
معماری پس از اسلام( اسلامی)
پس از ورود اسلام به ایران به طبع تمامی ارکان زندگی، هنر، فرهنگ و معماری ایران در آرایش جدیدی درآمد و دورههای منحصر به خود را به دفتر تاریخ ایران افزود.
معماری پس از اسلام با چهره¬ی نوظهور خود برپا خاست و ویژگیهای مهم و درنهایت بناهای باشکوهی را متولد کرد تا بهآسانی در قلب فرهنگ و هنر کشور نفس بکشند.
دورههای¬مهمی پس¬از اسلام برپا خاستند که از مهمترین آنها در حیطهی معماری دورههای صفوی و قاجار هستند.
معماری پس از اسلام در سبکهای مختلفی متولد میشود ازجمله: خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی. تمامی این سبکها بهطور خاص و منحصر به خود معماری ایران را در جهت رشد و ارتقاء همراهی نمودند و بهطور¬کلی و دستهجمعی ویژگیهایی را امضای کار سبک خود قرار دادند.
پلان مستطیل شکل، فضای شبستانی- چهلستونی، سادگی، مصالح اولیه¬ی خشت خام و آجر، پوشش کاهگلی و قوسهای تخممرغی و بیضی ( خراسانی).
فضای ایوانی، ایوان مربع، طاقهای جناقی، ساخت مناره زوج، استفاده گچبری،آجرکاری، گرهسازی و کاشی خشتی (رازی)
تنوع در ایوان¬سازی و تزئینات گچبری، ساخت ساقه بین فضای گنبد و گنبد خانه، کاشی معرق، ایجاد سطوح ناصاف (آذری)
تزئینیترین سبک معماری ایرانی سبک اصفهانی است که با پلانهای مستطیل و چندضلعی، پلان ایوانی، مصالح بادوام و مرغوب، تزئینات کاشی، خشت هفترنگ یزدی و غیره آن نمود پیدا میکند.
لازم به ذکر است که همانطور که پیشتر بیان شده، آجر از مهمترین ویژگیهای معماری ایران است که در دورهی پس از اسلام نمود بسیار بیشتر و آرایش مختص به خود و زیبایی را دارد.
صفویه
با روی کار¬آمدن صفوی در سده¬ی نهم هجری و آوازهی دین رسمی تشیع، فرهنگ شیعه و اسلام بر تمامی ابعاد و ارکان زندگی مردم تأثیر گذاشت؛ معماری نیز متأثر از این ایدئولوژی رنگ و لعاب گرفت. ازجمله آثار این دوره مسجد جمعه اصفهان است که برگرفته از حفاریهای انجامشده در قسمت جنوبی این مسجد است. در این دوره مساجد، پلها، بازارها، حمامها و سدها، برجهای کبوتری و کاروانسراهای بسیاری به زیباترین و هنرمندانهترین شکل ممکن خلق شدند.
بسیاری از بناهای معماری صفوی در دورهی قاجار بازسازی شدند.
طاق دورهی سلجوقی، ستونهای عظیم و مرتفع دورهی ساسانی و گچبریهای منحصربهفرد آن قابلتوجه است. گفته میشود این بنا بر کلیسای نستوری ساخته شده است.
نمونههای قابلتوجه معماری این دوره در زمان شاهطهماسب شکل گرفته است که ثمرهی آن بناها و مساجد مهمی است که امروزه دیده میشود ازجمله مساجد، ستونها و گچبریهای زیبا در مراغه دیده میشود.
پس از اسلام و بهطور کامل و جامع، در دورهی صفوی تغییرات بسیار مهمی در معماری ایران شکل گرفته است.
همانطور که بیان شد در دورهی پیش از اسلام و سلسلههای هخامنشی و ساسانی امضای معماری ایرانی نقوش اساطیری و حیوانی بوده است؛ اما در این دوره همهی ارکان معماری از نقوش حیوانی به نقوش گل و اسلیمی و رنگ و لعاب میرود؛ رنگ نمود بیشتری در بناها و تمامی آثار هنر و فرهنگ مییابد و شاهد تغییر بزرگی نسبت به ایران باستان هستیم؛ کاشیکاریها، نقوش پرندگان و گلهای مختلف و غیره آن ازجمله المانهای معماری این دوره هستند.
قاجاریه
قاجار دوره و حیات خاص خود و جایگاه بسیار مهمی در معماری ایران را دارا است، که آقا محمدخان قاجار این سلسله را بنیان نهاد؛ این دوره از الگوهای اسلامی، باستانی، اروپایی و هندی تأثیر پذیرفته است.
در این دوره کاخهای مختلف، عمارت¬ها، غرفهها، استراحتگاههای تابستانی و شکارگاهها و بسیاری از بناهای مختلف برپا شدند که حس و حال و رنگ و بوی دورهی صفوی در آنها دیده میشود؛ بسیاری از آتشکدهها و کلیساها به مساجد تبدیل شدند و تلفیقی زیبا از معماری اسلامی،باستانی و غربی شکل گرفت.
معماری قاجار از اهمیت بالایی برخوردار است و اصول مهمی همچون: قرارگیری خانهها بر اساس رون¬وجه شمال غربی و جنوب شرقی، بهرهگیری از خانههای حیات مرکزی، رعایت اصل سلسلهمراتب و اهمیت فضای خانهها، تزئینات کاربندی پوشش هشتی، حوضها و باغچهها در حیات و قرارگیری ایوان در جلوی تالار را دارا است.
المانهای معماری ایرانی
با توجه به روند و سیر تاریخی معماری در ایران میتوان اذعان داشت که معماری ایرانی بسیار پر جزئیات، متنوع است و جز¬بهجز وجودش نشانههای منحصر به خود را دارد.
این المانها و نمادها به هنر معماری هویت مختص به خویش را داده و آن را بر سکوی مرتفعی برای ایدهها و خلق آثار متنوع قرار میدهد.
ایوانها، دیوارهای متنوع آجری، کاهگلی و خشتی، رواقها، طاقها و غیره آن تمامی نمادهای ایران و معماری ایرانی هستند.
طاق، چهار ایوانی و حیاط مرکزی.
هندسه ی نمادین فراوان، فرم هایی مانند دایره و مربع.
ورودی های مشخص، عدم تقارن در نماها.
ایوان یا رواق در ساختمان، استفاده¬ی گسترده از قوس، باغ ها و فواره ها و استخرها، گنبد، تقارن، مقرنس، مشربیه، و خوشنویسی.
علاوه بر تمامی المانها مصالحی در معماری ایران نقش بسیار درست و پررنگی را ایفا میکنند ازجمله آجر؛ مختص به ایران و معماری ایران است. ساخت آجر اولین بار در ایران بوده و بسیار کهن در چغازنبیل شوش قرار دارد. آجر در تمامی ادوار با چهرهی خاص و آرایش متغیر خود وجودش را به میان آورده و در برخی اماکن و ادوار این حضور تشدید میشود و درنهایت امضای زیبایی بر هنر معماری ایران میزند.
معماری ایران در تمام حیات خود تا به امروز که نفس میکشد، بر پایه¬ی منطق، استدلال و آگاهی عمل میکند، چه گذشتههایی که حتی برای نشستن آکساسوار آگاهانه طراحی و در هر دوره این منطق در چهرهی خاص خود لبخندش را در اختیار همگان قرار میدهد.
منطقی ریاضی و عرفانی که منجر به گرایش به حیاطها، باغها، هشتی¬ها، ایوانها و آلاچیقهایی که سراها را احاطه کردند، میشود.
استحکام، آسایش و انبساط در معماری ایرانی
طراحی مناسب، محاسبات دقیق، فرم درست پوششی، رعایت مسائل فنی و علمی در ساختمان، ایوانهای رفیع، ستونهای بلند و تزئینات گوناگون در عین سادگی که نشانهی شکوه است.
فضا محوری (جایگاه مثبت فضا) معماری ایرانی را در برابر (حجم انگاری) بهعنوان مهمترین خصیصه¬ی ایرانی قرار میدهد.
درونگرایی، پرهیز از بیهودگی، مردم محوری، خودبسندگی و مصالح¬شناسی.
ورودیهای مشخص، عدم تقارن در نماها، تغییر در تقسیمبندی دهانهها در نما، توجه به بنای نبش تقاطعها، استفاده از قوسها، استفاده فراوان از آجر.
پلان¬ها بر اساس چیدمانهای اغلب متقارن با حیاطها و تالارهای مستطیل شکل.
معماران ایرانی و نظریات
طبیعتاً کشوری کهنسال و قدیم چهره¬ی افرادی را در قلب خود متولد میکند برای بقای نسل فرهنگی هنری و معماری خود زیرا که همیشه فرزندی باید نفس بکشد تا هنر و تاریخ کشور و پدرش را جان دوباره دهد.
معمار به معنای خاص امروز در ادوار گذشته تفکیکشده و منحصربهفرد نبوده است و روند معماری، خلق بنا و غیر آن بهمرور رشد و تغییر را در برداشته است؛ درست همچون کودکی که ذرهذره و لحظهبهلحظه بزرگ میشود و تغییر در چهره، جسم و فکر او به دیدهی زندگی و افراد منعکس میشود. اما در دورهی معاصر معمار هویت خاص خود را داراست و معماران ایرانی بسیاری با هویت و نظریات خاص خود امضاهای دفتر معماری ایران را یکی پس از دیگری میافزایند.
هوشنگ سیحون، حسین امانت، محمد¬کریم پیرنیا، بهرام شیردل، لیلا عراقیان، سید¬هادی میرمیران، گیسو و مژگان حریری، کوروش فرزامی، عبدالعزیز فرمانفرمائیان، نسرین سراجی، کامران دیبا، نکتار پاپازیان، داراب دیبا، امیرعلی سردار افخمی، وارطان هوانسیان، علی¬اکبر صارمی، ایرج کلانتری، فرشید موسوی، نادر ¬خلیلی، داریوش بوربور، حبیبه مجد¬آبادی، محسن فروغی، سیاوش تیموری و بسیاری دیگر از افراد ازجمله معماران ایرانی هستند که هرکدام نظریات مختص به خود را در این حوزه دارند و هرکدام بهنوبهی خود در جهت بهبود هنر معماری ایران کوشیدند.
نمادشناسی
حیات و بشر سراسر نماد و نشانههایی است که نسل به نسل گسترش یافته و نمادها و نشانهها را به خانوادهای بزرگ و پرجمعیت تبدیل نموده است؛ بزرگترین نماد، بشر یا همان انسان است. انسان خود نمادی از خلقت است موجودی که در آرایشها و رفتارهای مختلف میتوان جهان نماد و نماد شناسی را به سکوی مرتفع شناخت برساند. نمادها ابتدا از طبیعت و انسان نشاءت گرفتهاند و این روند بارها زمین آگاهی را دویده است تا به امروزه که جهانی را لبریز از نمادها نفس میکشیم.
امروزه نمادها و نشانهها در دو چهره حضور به عمل میرسانند، نمادهایی که مستقیم و ظاهری هستند و آنانی که غیرمستقیم و مفهومی هستند.
نماد تخیل ما را برمیانگیزد و ما را به اقالیم بیکلام اندیشه رهبری میکند (لین یوتانگ)
نماد بیان حقیقتی متعالی است که به هیئت نماد درآمده است؛ یکی از ابزارهای برقراری ارتباط با حقایقی است که محدودیتهای زبان آنها را مبهم ساخته یا بیان مناسب آنها را مشکل کرده است
درواقع نماد یا سمبل پایه و اساس تمام مذاهب و حتی بدویترین آن هاست.
به¬همین منظور نماد¬شناسی یا نشانهشناسی را میتوان برگرفته از واژه¬ی یونانی سمئیون دانست که به مطالعه و بررسی نشانهها و نمادها و انواع آنها میپردازد.
سمبلیسم
سمبلیسم واژهای ایست که از سمبل یا همان نماد نشاءت گرفته است و با گرایش واضح و مبرهن آن به نماد نام سمبلیسم یا نمادگرایی را بر خود برگزیده است.
نمادگرایی مکتبی هنری ادبی است که پایان شدهی نوزدهم پا برجهان هنر و ادبیات نهاده است، پدر این مکتب شارل بودلر است و سپس قدمبهقدم هنرمندانی از او الهام گرفته و در سبکهای نو و منحصر به خود سمبلیسم را در آغوش کشیدند.
سمبلیسم مطلقاً معنویت را در اولویت قرار میداد و میکوشید تا نیازهای روحی را اقناع کند.
سمبلیسم نیز همچون مکاتب دیگر تاریخ هنر و ادبیات، دست خود را بر سر موضوعات مختلفی همچون ادبیات، هنر و تئاتر کشیده است و و سخنگوی قدرتمندی است.
سمبلیسم در ادبیات و نقاشی
نمادگان که ازجمله مکاتب مهم ادبی جهان است؛ در اواخر قرن 19 پا به عرصه ادبیات و شعر فرانسه نهاد. این مکتب در تقابل مکاتب رئالیسم و ناتورالیسم که واقعیات را بهوضوح نمایان میساختند، شکل گرفت.
در حقیقت سمبلیسم واقعهای ¬بیسابقه و پدیدهای استثنایی در زمینه¬ی¬ادبیات فرانسه یا حتی تاریخ ادب است.
نمادگرایان بر این اصل معتقدند که جهان منظومهای از نشانهها و علائم است که تنها هنرمندان با فهم و ادراک برتر خود می¬توانند آنها را دریابند و به تفسیر آنها بپردازند. این سبک از معدود دیدگاههایی است که نمادگرایان را به عرصهی عرفان و اشراق نزدیک میکند.
سمبلیسم در تئاتر
طبیعتاً هر مکتب و سبکی که متولد میشود لحظهبهلحظه رشد میکند و بزرگ میشود و در این روند خود را در دل تمامی هنرهای موجود جای میدهد.
سمبلیسم و تئاتر نیز به همین صورت با یکدیگر نفس و یکدیگر را تنگ در آغوش میکشند.
تئاتر بهواسطهی تنوع و جهان گستردهی خود، یکی از مهمترین بسترهای مکتب سمبلیسم است.
بدن، کلام، نور و صدا از مهمترینهای جهان نمایش هستند و این عناصر یکبهیک بهطور تفکیکشده و خاص خود، نماد را زندگی میکنند.
گاهی یک پرفورمنس کلام خاموش، با نمادها خود را به مخاطبش جلوه میدهد.
و گاه تمامی حرفها گفتنی نیست و نیاز به لباس نماد دارند تا آن را بر تن بیارایند و معنای خود را فریادی خاموش کنند و به مخاطب خود نشان دهند.
و به همین شکل، گاه نمادها در نور و صداهایی جلوهگر میشوند و تئاتر به مرحلهای دیگر از اجرا، معنا و مفهوم و آگاهی میرساند.
طراحی صحنه
طراحی صحنه یا آرایه¬گری تزئین ، چیدمان و آرایش صحنهی هنری اعم از صحنهی نمایش، فیلم و سریال را میگویند. زمانی که ایده آماده میشود تا خود را به مخاطبش نشان دهد موارد مهمی حضور به ثمر میرسانند و از مهمترین آنها طراحی صحنه است؛ صحنه مکان و خانهی امن جهان نمایشی، داستان و بازیگران است و همین امر سبب میشود تا به بهترین شکل به آن پرداخت.
طراحی صحنه روند و ویژگیهای مختص به خود را دارد و این روند از ایده تا اجرا شامل بخشهای مهمی همچون: طرح، آکساسوار، میزانسن، مهندسی صحنه و مواردی از این قبیل است تا اثر لبخندزنان و خوشچهره خود را به مخاطبش نشان دهد.
انتخاب لوکیشن، طراحی و چیدمان صحنه بهنوعی که مکان راحت و امنی را برای بازیگر ایجاد کند و مواردی ازایندست در دفتر طراحی صحنه جای دارند و فردی که نویسندهی این دفتر است، طراح صحنه نام میگیرد.
طراحی صحنه نیز همچون دیگر فرزندان هنر، سبکها، ویژگیها و چهرههای متفاوت و پرشماری دارد که یکی از این فرزندان طراحی صحنه با سبک سمبلیستی است.
طراحی صحنه سمبلیستی
در آغازین نفس های قرن نوزدهم میلادی، زمزمه ها و نظریاتی سر برآوردند که تمام و کمال بودن سبک های واقع گرا و طبیعت گرا را نقض کرده و بستری را برای تولد سبک جدیدی خواستار بودند. این درخواست با صدای افرادی همچون شوپنهاور و نیچه آغاز شد و با فروید به ثمر نشست و سبک سمبلیسم تولد خود را آغاز نمود.همان طور که پیش تر بیان شده، سمبلیسم همچون دیگر سبک های پیش از خود، به عرصه های هنر یکی پس از دیگری وارد شد و در اواخر قرن 19 با آثار و اجراهای پل فور چهره ی خود را بر صحنه ی تئاتر نمایان ساخت.
ظهور سبک جدید در طراحی صحنه تئاتر،فضای جدیدی را طلب می کرد؛زیرا دکور طبیعت گرا به هیچ وجه قادر نبود وجوه پررمز و راز نمایشنامه ها را انعکاس دهد و از برخورد با پدیده های روانی عاجز می ماند و از طرفی حیطه ی خیال و رویا که مهم ترین مولفه های سمبلیسم تلقی می شدند اصول و مبانی جدیدی را در صحنه آرایی خاص خود طلب می کرد.
با ظهور این مکتب، نمایشنامه نویسان جدیدی چون “موریس مترلین” ، “اسکار وایلد” و “ویلیام باتلرییتز” روی کار آمدند؛ و حتی نویسندگان واقع گرائی چون ایبسن و استریندبرگ نیز به این نهضت پیوستند.
طراحی صحنه ی سمبلیستی از جهات پرشماری به دنیای تئاتر انرژی و روح می بخشد، زیراکه سبک های پیشین آن همچون سبک واقع گرا تمرکزی بسیار جدی و به نوعی سفت و سخت بر مشاهده و خلق همان مشاهده در صحنه را داشتند؛ و در این سبک ها ایده نمی تواند لباس های آنچنانی برتن کند و متفاوت به سن نمایش بیایید و تنها می بایست فیزیک هرایده، دیدگاه و حتی آکساسوار در صحنه بنشیند؛ اما با ظهور سبک سمبلیسم این بستر آنقدر فراخ شده که تمامی ایده ها در چهره ها و دیدگاه های متفاوت می توانند سخن بگویند.
کلامی که به جهت موانع موجود برایش نمی تواند گفته شود، آکساسواری که به آسانی به دست نمی آیند و ایده هایی که به طور تماما فیزیکی و واقع گرا نمی توانند ظهور به عمل رسانند به سراغ سمبلیسم می روند و در پوشش متنوع و گسترده آن جای می گیرند. سمبلیسم همان لباس گرم و گشاد ، امن و دست دوز مادر بزرگ است که گاهی تمام بار ها را درون خود جای می دهد و گاهی نیز مفاهیم و کلامی را در جیب های مخفی اش، مخفی می کند.
به نظر نمادگرایان، طبیعت گرائی، دنیارا فقط از دریچه ی آن چیزی که در روی صحنه خلق می شد، می دید؛ بنابراین میزان فهم آن از حقیقت، بسیار ناچیز بود.
دکور می بایست ساده بوده و از اسارت زمان و مکان و زمان رها باشد.
نمادگرایان، صحنه آرایی را چیزی جدا از متن نمی دانستند؛ و آن را جز تفکیک ناپذیر کلمات محسوب می کردند. شعار آنها این بود: “فضارا فقط کلمات هستند که می سازند نه چیز دیگر”.
از جمله صحنه پردازان و کارگردانان سمبلیستی نیز میتوان به گوردن کریگ، پی یر کی یار، آلفرد ژاری، اوره لی ین مری لونیه پو و هنرمندان بی شماری را نام برد.
نتیجه گیری
حیات لبریز از شگفتی، تنوع، نوآوری و ارتباط است. ارتباطاتی که شاید هیچگاه بشر در ذهن خود آنها را تصور نمیکرد و جای نمیداد. در دنیای امروز ما، کوچکترین عناصر میتوانند همبستر با عناصر دیگر شوند؛ شرق میتواند با غرب همبستر شود، شمال میتواند جنوب را در آغوش کشد، زبر و سخت در کنار نرم قرار میگیرد، سیاه به سفید سلام میکند، سنت به مدرنیته پیوند میخورد، واقعیت به مهمانی رؤیا میروند، نماد در بستر حقایق مینشیند و دیگر کبوتر با کبوتر باز با باز معنایی ندارد. همهی عناصر موجود میتوانند به یکدیگر دست دوستی دهند حتی اگر هیچ وجه اشتراکی را دارا نباشند؛ وجوه اشتراک با نگاه دقیق رخ می¬نمایند، این قانون نانوشته¬ی آگاهی، خلاقیت و هنر است.
معماری ایرانی، سنت، تاریخ، نمادها، طراحی صحنه از این قاعده مستثنا است؟ قطعاً اینگونه نیست، هیچ استثنایی در باب هنر و خلاقیت وجود ندارد؛ هیچ به معنای واقعی جسم و روحش.
تئاتر جهان تازگی¬ها است، جهانی که در دل آن تمامی طرد شده¬ها، نامتعارف¬ها، متفاوت¬ها و هرچه دنیا و مردمانش آن را پس زده¬اند، می¬پذیرد؛ آغوش او برای متفاوت¬ها همیشه باز است.
معماری کهن¬سال ایرانی بنشیند و تئاتر سمبلیستی اروپایی صندلی کنار او جای بگیرد؛ این خود امضایی بر قرارداد نانوشته و بزرگ قانون هنر است.
چه مکانی بهتر از صحنه می¬تواند معماری ایرانی را با لباس زرین نمادینش به گرمی بپذیرد؟
کدام بستر جز صحنه، آماده و مهیای نماد¬های ناگفته و ناشنیدهی مخاطبهای ما است؟
چه چیزی جز هنر میتواند دست پیر و چروکیدهی تاریخ معماری ایران را بگیرد و بوسهای بر بقای او بزند؟
پاسخ تمامی پرسشها و پرسشهای دیگر این دفتر، بهروشنی نور میتابد. مادامیکه هنر نفس میکشد، تئاتر اجرا میشود، بدن و بازیگر بهآرامی میرقصند، تاریخ وجود دارد و صحنه آراسته میشود ما میتوانیم بهرهاش را ببریم.
میتوانیم این مسئله را به ذرهبین ببریم و در معماری ایرانی و گفتگویش با طراحی صحنهی سمبلیستی پیش ببریم.
پیشتر المانها و تمامی جزئیات معماری ایران را مورد بررسی قرار دادیم؛ طاقها، ایوانها، گنبدها، نقش برجستهها، کاشیها و آجرها، دیوارها و جز¬بهجز چهرهی معماری ایرانی از ابتدای تولد تا به امروزه که کهنسال است، موردبررسی قرار گرفته است.
از سوی دیگر سمبلیسم و طراحی صحنهی سمبلیستی با المانها، ویژگیها و تمامی وجودش موردبررسی قرار گرفته است.
معماری ایرانی آنقدر گسترده و متنوع است که هر گوشهی تئاتر و طراحی صحنه میتوانیم آن را جای دهیم.
اولین و مهمترین بخش شروع یک صحنه ایده و طرح آن است؛ فرقی نمیکند رئال باشد یا سمبلیسم، اکسپرسیونیم باشد یا غیره آن، هرچه باشد همین است.
معماری ایرانی و در کنارش نمادها هردو مورد بسترهای بسیار خوبی برای خلق ایدهها هستند؛ یک خط صاف هم نماد استحکام ستونهای ساسانی باشد؛ یک نیمدایره میتواند نمادی از سیر تاریخی طاقهای ایرانی باشد؛ حتی یک نقطه در ایده و طرح میتواند نمادی را بیان کند که یک بنای بزرگ این تبحر را نداشته باشد.
نمادگرایی در تاریخ نمایش ایران سابقهای دیرینه دارد، چه زمانی که یک تشت نماد عاشورا را نقش بازی میکرد و چه امروزه که یک آجر کوچک درصحنه میتواند تاریخ بزرگ معماری ایران را به سکوی نمایش ببرد.
پس از ایده برای آراستن یک صحنه و بهطور خاص صحنهی سمبلیستی ایرانی، مصالح مهم هستند؛ طراح صحنه چه چیزی را به میز اجرا ببرد و در کنار راحت¬الوصول بودن آن، نمادهای موجود را بهدرستی بیان کند. آجری که بخشی از یک دیوار را ایزانیزه میکند، گلدان قدیمی و ایرانی گوشهی صحنه، پیچوتابها و خطوطی که حتی در آکساسوار ذهن را به سمت استحکام و یا انعطاف معماری ایرانی میبرد و به همین روند کوچکترین مصالح و آکساسوار میتواند نمادی باشد برای بیان معماری ایرانی.
مورد دیگر و نهایی، اجرا و برپایی صحنه است؛ میزانسن و چیدمان به صورتی باشد که نمادهای ما مثل الماس سراسر صحنه بدرخشند و خودنمایی کنند؛ شاید گلدانی کوچک در کنار دیواری بزرگ قرار گیرد و عظمت و ایستایی معماری ایرانی را بیان کند؛ ممکن است دیوار کاهگلی با دیواری آجری ادغام شود و تنوع و انعطاف هنر ایرانی را نشان دهد و جز¬بهجز صحنهی ما بهگونهای طراحی شود که کوچکترین نمادها، بزرگترینهای تاریخ معماری ایرانی را فریاد بزنند.
علاوه بر ایده، مصالح و آکساسوار و اجرا، نور، رنگ و صدا از مهمترین نمادهای صحنهی سمبلیستی هستند که میتوان آنها را در جهت معماری ایرانی پیش برد.
شاید نور طلایی نقطهای بتواند یک دیوار ساده را به مرز شکوه بناهای ایران باستان برد و یا رنگهای روشنی همچون زرد، قرمز، سبز و نارنجی بتواند در بخشهای مختلف یک صحنه همچون شیشهها و آکساسوار، نمادی از خانههای پس از اسلام باشند.
موسیقی بیکلام حماسی و موسیقی سنتی شاد نیز میتواند تاریخ شاهنشاهی ایران باستان و فرهنگ و طرب ایرانی- قاجاری را بیان کند و از مهمترین عناصر موجود درصحنه که حتی میتوان آن را جزئی از طراحی صحنه نامید، بدن، بازیگر و لباس او است.
لباسهای پرچین و آراستهی پس از اسلام و لباسهای بلند و پر جزئیات ایران باستان همگی میتواند موضوعات مهمی در طراحی صحنه باشند جدای از معماری پرشکوه ایرانی این موارد نیز برای یک صحنهی سمبلیستی ایرانی لازم به اجرا است.
حتی انتخاب بازیگر، پرفرمنس و اجرای او میتواند بیانی خاموش از معماری ایرانی باشد؛ صدای رسای بازیگر و قامت بلند او میتواند عظمت یک بنای ایرانی باشد و یا قدمهای خرامان و جثهی ظریف بازیگر نیز میتواند جزئیات معماری ایرانی باشد.
و به این صورت تمامی ارکان یک صحنه، می¬تواند درپوششی از نمادها بیانگر معماری ایرانی باشد و طراحی صحنه¬ی سمبلیستی را با محوری از ایران و معماری آن خلق کند.
همانطور که پیش¬تر در باب سخن درآمد آن است که ارتباط در هنر و فرزندان هنر همچون: تئاتر، معماری و غیره آن نقشی بسیار مهم را ایفا میکند و این نقش در معماری ایرانی و طراحی سمبلیستی نیز ایفا میشود؛ تمام ارکان موجود در جهان ذهن و هنر وابسته به آگاهی و خلاقیت است؛ اگر این دو میهمان در محفل هنر شرکت کنند تمامی ارتباطات جهان زیبا و قابلاجرا هستند.
فهرست منابع و مآخذ
ژیزل، ماری(1383).تئاتر سمبلیسم .ترجمه ی مهوش قویمی،تهران: نشر قطره.
کوراتولا، جووانی، اسکارچیا، جان روبرتو(1393). هنر و معماری ایران.ترجمه ی هایده مشایخ، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
پاپی، عابدین (1400). بررسی سبک در زبان و ادبیات فارسی و مکاتب ادبی جهان. ماهنامه چوک
مرادیان، مصطفی .بررسی سمبلیسم در طراحی صحنه تئاتر با تکیه برنظرات گوردن کریگ و تاثیر آن بر طراحی صحنه مدرن.نشریه دفتر تئاتر. علم نت
رحمت آبادی، الهام(1401). معماری ایرانی چیست/ تاریخچه،عناصر،سبک ها و اصول، ؛ سایت کجارو
خلیل زاده، مهدی(1386). شکل گیری طراحی صحنه ی نمادگرایانه. سایت سیماچه تماشا
کوه فر، سحر. سبک معماری ایرانی باستان و مدرن و ویژگیهای آن.سایت آنلاین سازه
معماری ساسانی(ویژگیهای معماری دوره ی ساسانیان). سایت آرچی لرن
ایکاروس(1399). سبک و نقاشی سمبلیسم. سایت ماهویس
معماری در دوره هخامنشیان(1400). سایت هیرادانا
آرشیتکت های معروف ایران را بشناسید(1401). سایت آد
نماد شناسی.سایت روژین
معماری ایرانی چیست؟ . سایت چهارسوری
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (3):
بستن فرم