🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 رعد و برق نگاه

(ثبت: 213020) مرداد 13, 1398 
رعد و برق نگاه

ابری تر از آسمان،
چشم من
که میباردت خیس.
من از رعد و برق نگاه تو
طوفانی ام،
کمی مهربان تر ببار بر سرِ جان من.

#دنیا_تیموری

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نظرها 17 
  1. ولی اله بایبوردی

    مرداد 13, 1398

    سلام و درود

    من از رعد و برق نگاه تو
    طوفانی ام،

    دستمریزاد

    تقدیمی :💐

    اشکِ چشمم را نگاهی کن ،دلا
    رعد و برقی می زند از هم جدا

    حلقه اشکی گوشه چشمی منتظر
    گونه را ، خیس از فراقت ،بی وفا

    ولی اله بایبوردی

    13 / 05 / 1398

    🌸🌸🌸🌹🌸🌸🌸

    • دنیا تیموری

      مرداد 16, 1398

      جناب بایبوردی سپاس از نگاهتون….سروده ارسالی بسیاااار زیبا و دلنشین بود.قلمتان همواره سبز 🌹🌹

  2. جواد مهدی پور

    مرداد 13, 1398

    ” ابری تر از آسمان،
    چشم من
    که میباردت خیس.
    من از رعد و برق نگاه تو
    طوفانی ام،
    کمی مهربان تر ببار بر سرِ جان من. ”

    🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

    زیبا ست

    عالی سرودید

    لذت بردم از شعر قشنگتان بانو تیموری گرانقدر

    زنده باشید به مهر

    درود ها
    💐💐💐👏👏👏👏🌸

    • دنیا تیموری

      مرداد 16, 1398

      درود فراوان خدمت استاد مهدی پور…همراهی ارزشمند شما امید بخش و باعث افتخار بنده هست.وجودتان ماندگار🌹🌹🌹

  3. طارق خراسانی

    مرداد 13, 1398

    سلام و درود

    الهی شکر از فراق دیگه خبری نیست

    خیلی خوشحال شدم موضوع عوض شده

    عالی ست

    در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏🌺🌿

    • دنیا تیموری

      مرداد 16, 1398

      سلام خدمت استاد عزیزم.
      بسیاااار خشنودم از نگاه و نظرتون…در پناه حق مانا و سلامت باشید🌹🌹🌹🌹

  4. ابری تر از آسمان
    چشم من است
    که می بارد
    تو را خیس،
    من از رعد و
    برق نگاهت
    طوفانی ام!
    کمی
    مهربان تر ببار
    بر
    سرِ جان من.

    … سلام
    درست است فعل زیاد، شعر کوتاه را کنفت می کند و ایجاز را کمی دستخوش نارضایتی،
    در شعر کوتاه گاهی اما فعل لازم می شود و سپس زیبایی اثر…

    ببار!
    در هوایت
    می خواهم
    قدم زنم…

    پژواره

    • دنیا تیموری

      مرداد 16, 1398

      درود جناب ترکمان
      سپاس از همراهی و راهنمایی شما🙇‍♀️🙇‍♀️🌹

  5. امیر جلالی

    مرداد 14, 1398

    من از رعد و برق نگاه تو
    طوفانی ام،
    کمی مهربان تر ببار بر سرِ جان من.

    از اینکه احساس شاعر ، این اثر را راه می برد ، شکی ندارم …
    اما پیشنهادی دارم و آن اینکه : هر اثر دو بال دارد. یکی احساس و دیگری اندیشه ، باید که با هر دو از زمین بلند شد.
    زیبا بود و دلنشین نیز… درود بر شما

    • دنیا تیموری

      مرداد 16, 1398

      با درود و سپاس از نظر و پیشنهادتون🌹🌹🌹

  6. مسیحا یاری

    مرداد 14, 1398

    چشمانت سونامی خاموشیست بغض کنی واویلا

  7. علی سلطانی نژاد

    مرداد 16, 1398

    از دلم صبر و قرار من چه آسان می رود
    عشق هم با رفتن تو، رو به حرمان نمی رود
    یک دم از فکر و خیال تو نمی آیم برون
    بی‌ تو عشقی نیست یا آن‌ هم به کتمان می‌رود
    چون تویی، پیدا نخواهد کرد دیگر زندگی
    بی تو در من شوق هر پیدا و پنهان می‌رود
    کی خیال گریه داری، ابر بی باران من!
    سوز درد عاشقی، گاهی به باران می رود
    سخت آوردم به دستش، ساده از من دل برید
    شرم بر عشقی‌ که در یک سخت و آسان می‌رود
    گر چه هر کس بی‌خبر از دردهای عشق نیست
    پس چرا سمت عذاب خود، شتابان می‌ رود
    دست و پایم را اگر گم می‌کنم، تقصیر کیست؟
    تا تو می‌ آیی…دلم حتی به یک آن می‌رود
    ما رجیمان بهشتی،،،، از زمین هم رانده‌ ایم
    بسکه هر کس در پی این سیب غلتان می‌رود
    سخت شوراندی مرا، از بس وفایت کم شده
    خاطرت باشد، که صبر از دل،چه آسان می‌رود

    #علی_سلطانی_نژاد

  8. علی سلطانی نژاد

    مرداد 16, 1398

    چون رعد و برقی، جاده ها را طی نموده ام

    یک عمر _جز_ سر در هوای تو نبوده‌ام

    رویا به رویا را، سفر کردم به سمت تو

    هر بار هم طوفان خشمت را ستوده ام

    آن گردباد رفتنت، ما را خبر نکرد

    هر چند _دل_، دیگر ز کین تو زدوده ام

    ما دفتر دل را، بغیر از چشم‌ کال تو

    بر بدنویس دیگری،،،،،.،،روزی گشوده ام؟

    یا جز به تایید نگاه سربلند تو

    در وصف چشمان کسی شعری سروده ام؟

    ما دانش آموز کلاس مکتب توایییییم

    آن تخس بازیگوش که………همیشه بوده ام

    ما قلب خود را، جز به تو عادت نداده‌ام

    یا جز تو را ، بر سینه ی خود ن‌آزموده ام

    #علی_سلطانی_نژاد

  9. ژینوجنون

    اردیبهشت 11, 1400

    چشمانم را خوب بنگرجان من
    رگ هایش رعدوبرقیست
    می زند غرش از دوریت یار من

    گوشه یه چشمم نم نم میباردجان من
    صفحه ی چشمم رنگ اسمانست یار من

  10. اردیبهشت 25, 1402

    رعد و برق ،هه،
    بغضت را نگه ندار
    بعد فریادت گریه کن

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا