🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
ای خفتگان مپرسید احوال شـب روان را
خوابی نباشد هرگز؛ در عشق رهـروان را
آرام و نرم بخوابید بر بستـر و به بالیــن
هیچ دگر مجوییـد درمان شاعــران را
در درد و فکر یاران ؛ رها بســاز ما را
نکوهشی اگر هست ؛ سزاست دلبران را
خلوت خویشتن ما ؛ صومعه است و مسجد
میکده هم کلیساست ؛ راستین راهبــان را
دل تپنده ی ما ؛ شهری است در آه و آتش
دزدیده اند ز بهرش دل های سوختگان را
نجات بده خودت را از این سطور غمگین
چه کارَت آید آخر شرح شکستگان را؟
زین حال ما مپرسید ، چون و چرا و آیا
این طالع نحس آید هر دم ساحران را
بیدار شوید سحر ها ؛ با خنده و هیاهو
شب ها دگر بخوابید وقت است عارفان را
تو ای فروغ تابان ، تابش مکن به خانقاه
ما دم به دم شب تار ، یاریم ستارگان را
در دادگاه عشاق محکوم شدیم به تبعید
ما خوش دلیم بر این حبس ، پرسید شاهدان را
آزاده گرد و خرم ؛ نغمه بخوان و آواز
آزاد مکن تو اما ؛ ما جمله بردگان را
وعده مده تو باران این سرو سر شکسته
تو دم مزن ز پرواز ؛ مجروح پرندگان را
در قفسیم و محبوس ؛ قلم به دست و مایوس
برهم مزن مبادا محفل عاشقان را
خاموش کنید چراغ ها ؛ نوری دگر نباشد
فروغ آن خیالش بس است شیفتگان را
در را فرو ببندید در پشت سر چو رفتید
پرسید اگر ز ما کس جویید مردگان را
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
آبان 15, 1401
سلام در قافیه حروف الحاقی را نادیده می گیرند آنچه باقی می ماند باید قافیه باشند
عاشقان
عارفان
ان را حذف می کنیم
عاشق و عارف قافیه نیستند
عاشقان با لایقان قافیه است و عارفان با عاکفان
آبان 15, 1401
درود بر شما
به نظر میرسد وزن در این شعر به درستی رعایت نشده است. نمیدانم شاید هم مشکل از خواندن من باشد
شاد و پیروز باشید🌺🌸
آبان 15, 1401
بسیار زیباست🌺در پناه خدا