🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
ای کاش نم نم ؛ اندکی باران بگیرد
«تا این کویر مرده قدری جان بگیرد»
بعد تمام سختی و سیل و سراب ها
انّا مَعَالْعُسرِ به ما آسان بگیرد!
آتش بسی به پا شود در جور مردم
این زخم های بی رفو درمان بگیرد
آشفتگی ساکن شود ؛ راکد شود غم
شاید دلی در سینه ای سامان بگیرد
یک خنده ی از دل بیاید سهم من را
لطفا ز دست غربت تهران بگیرد
مخروبه ها بر جای خواهد ماند هرچند
این جنگ ها حتی اگر پایان بگیرد
یک بار دنیا آمدم ؛ صد بار مردم
تا چند مرگ ؛ زندگی تاوان بگیرد ؟!
هر روز در دنیای بی بنیان انسان
درد اصالت پوچی چندان بگیرد…
«قابیلیان نسل فراگیر جهان اند»
میترسم این آه خدا دامان بگیرد!
یک گرگ با وفا تر از ده ها برادر
در شهر من باید مرا دندان بگیرد
هر تکه از این جامعه غرق فسوق است
هرچند بر سر تا ابد قرآن بگیرد
در خاک گلدان ریشه ای برجا نماندهست
دیگر چه فرقی میکند باران بگیرد…
✍#سینا_عباسی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
آذر 26, 1402
احسنت بر شما
زیبا سروده اید
🌸🌸🌹💐🌿🍃
پاسخ
آذر 27, 1402
درود بر شما
خیلی زیباست
فقط وزن مصرع دوم بیت هفتم این طور درست میشه:
تا چند مرگ از زندگی تاوان بگیرد؟🌿
پاسخ
آذر 27, 1402
درود بر شما
خیلی زیباست
فقط وزن مصرع دوم بیت هفتم این طور درست میشه:
تا چند مرگ از زندگی تاوان بگیرد؟🌿
پاسخ
بستن فرم