🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 خیلی ها

(ثبت: 267997) اسفند 6, 1402 

 

افتاده کرم کفر توی جان خیلی ها
چینی شده کیفیت ایمان خیلی ها

داروغه و دزد و کشیش و گزمه هم دست اند
آلوده باشد ظاهراً دامان خیلی ها

شهر از گروه مافیا همواره می‌بازد
از بس شده بازیچه ی میدان خیلی ها

دعوت شدن گاهی سرآغاز نمک گیری است
دامی است پنهان سفره ی احسان خیلی ها

از نام دین هر روز و هر شب مایه بگذارند
با دین گره خورده است گویا نان خیلی ها

سیمای آنکه اختلاسیده است مهتابی است
پر نور تر از چهره ی تابان خیلی ها

گرچه هیاهو داشت گاهی لیک می ارزید…
لب‌سوزِ چایِ دبش شد لیوان خیلی ها

از جنس فولاد است یا آهن نمی‌دانم
این ورژن سیمانی وجدان خیلی ها

یا رب مباد آن دم که باشد موقعیت جور
در می رود ناگه کش از تنبان خیلی ها

سربسته میگویم ؛ چرا سرباز بیچاره
باید شود سیلی خور عنوان خیلی ها؟!

هرقدر هم بالا رود فواره می ریزد
روزی به پایان می‌رسد دوران خیلی ها…

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

نظرها
  1. حمید گیوه چیان

    اسفند 6, 1402

    درود بر شما
    سروده ی جالب و زیباییست
    سپاس از به اشتراک گذاری این اثر
    موفق و سلامت باشید💐💐💐

  2. مهدی محمدی

    اسفند 7, 1402

    سلام و عرض ادب شاعر گرانقدر

    خیلی هم سربسته نبود، قلمتان تابان 🌺

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا