🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
باز، درنگِ نفسِ زندگی، رخنۀ ابلیس به ایمانتان
آمدگانِ تبِ رؤیای خیس، با شبحِ مرگ به میدانتان
روحِ ترکخوردۀ بیسرزمین، ریخته غم در طپشِ کاممان
حیرتی از وسعتِ آلودگی، مانده به ماهیّتِ دامانتان
شرمِ نگونبختیِ یک پیلهایم، آه که پروانه نشاید شدن
شمعِ شهیدیاست در این معرکه، سگ به تمامیّتِ طوفانتان
تکیۀ تقدیر به باغِ ستم، بازدمِ تیره و تاریکِ غم
نافلهای بود ندای عدم، از نفسِ تیرۀ احسانتان
شب به تماشای خودش مینشست، روزنهای با نفسِ تنگ گفت:
ها، دو قدم مانده، قدمهای صبح، رد شود از کوچۀ پایانتان
پانزدهم بهمن هزاروچهارصدویک
#امیر_دادویی
@amirdadooei
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
اسفند 29, 1401
اینقدر قوی
اینقدر صریح
اینقدر شاعرانه
اینقدر شجاعانه
حتا اگر تعریف من و شما از ” شهید ” متفاوت باشد . باز این شعر ارزش خواندن دوباره و چندباره داشت .
راستی اگر حالش را داشتید ” اشکاور ” بنده را بخوانید. من نیز چون شما شهیدانی دارم که شاهد شعرم بوده اند .
پاسخ
اسفند 29, 1401
لطف و بزرگواری شماست چشم و حتما
پاسخ
اسفند 29, 1401
پاسخ
اسفند 29, 1401
سلام دوست عزیز چشم حتما
پاسخ
اسفند 29, 1401
سلام و درود
روزهای تان شیرین
پاسخ
اسفند 29, 1401
سلام و درود برشما
پاسخ
اسفند 29, 1401
شب با تمام سیاهیاش
بر تنِ خود رنگی خوشرنگ میزند
تا سپیدهدم دو قدم باقیست
درودها استاد دادویی عزیز
سالی خوش و نوروزی پیروز پیش رویتان باد
🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
اسفند 29, 1401
ممنونم از شما برایتان سالی خوب آرزومندم
پاسخ
فروردین 1, 1402
سلام دوست شاعرم
امیر عزیز
ضمن تبریک سال نو از خداوند بهترین ها را برایت آرزو می کنم.
در پناه دادار مهربان شاد زی
🌱👌👌👌👌👌👌👌🌱
پاسخ
فروردین 1, 1402
درود بر شما
بهاران مبارک باد
🌺👏🌺🌺
پاسخ
بستن فرم