🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
رویای نیمه شب
در چشمهای خسته من رقص خواب بود
اندیشه های رهگذرم در شتاب بود
دل از ترانه های زمینی خبر نداشت
در شعر آسمانی من عشق ناب بود
آن شب کنار برکه عرفان قرار داشت
آنجا که روشن از اثر ماهتاب بود
خورشید از سیاهی شب پرده برنداشت
در انتظار گسترش آفتاب بود
تا او بیاید این دل عاشق غریب وار
آتش گرفته در تب و در التهاب بود
آمد سر قرار ولیکن چه بیقرار
رخساره اش زهر طرفی در حجاب بود
گر یار می گذاشت سرِ کار عشق را
وجدان عشق و یار مگر در عذاب بود
آمد چه پرده ها که زِ اسرار برگرفت
نازکبری که از همه سو در نقاب بود
بشکافتم سکوت و دریدم حجاب را
آن را که حایل من و آن درِّ ناب بود
در چشم یار خیره نمی شد شدن مگر
پنهان میان پرده دو صد آفتاب بود
آغوش تا گشود دلم ، با شتاب رفت
گویی سوار توسنی از جنس آب بود
آنگاه دل به سوی یقین پرگشود و باز
دیدم دلم پرنده بر اوج سحاب بود
افسوس می خورم که ز ِ دریای رحمتش
یک قطره سهم دل شد و آنهم حباب بود
آن برکه های جاری در زیر نور ماه
بر پهندشت فاصله ها چون سراب بود
آسوده از لطافت رویای نیمه شب
آن چشمهای خسته من غرق خواب بود
مریم محبوب
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (9):
مرداد 4, 1401
سلام
در چشمهای خسته من رقص خواب بود
رقص خواب تعبیر نیکی است ترکیب متضادی به نظر می رسد رقص به هیاهو و حرکت متمایل است و خواب به سکوت و سکون
شاید اشاره دارد به خواب همراه با حرکات سریع چشم (Rapid eye movement sleep: REM/REMS)
آمده است که
طی خوابِ آر یی ام، حرکات بسیار سریع چشم با دورههای ۱۰ تا ۲۰ ثانیهای به وجود میآید، ضربان قلب تندتر میشود، و میزان سوخت و ساز مغز به حد زمان بیداری میرسد. افزون بر این، در خلال خواب آر یی ام آدم تقریباً به طور کامل فلج میشود و تنها قلب، دیافراگم، ماهیچههای چشم، و ماهیچههای صاف (مثل ماهیچههای رودهها و رگهای خونی) فعال میمانند. در مقابل در طول خواب غیر آر یی ام حرکات چشم به کلی متوقف میشود، تنفس و ضربان قلب به میزان چشمگیری کاهش مییابد، ماهیچهها آرمیده میشوند، و میزان سوخت و ساز مغز در مقایسه با دورهی بیداری بین ۲۵ تا ۳۰ درصد کاهش مییابد.
مشخصهی اصلی خواب غیر آر یی ام وجود مغزی نافعال در بدنی بسیار آرمیده است، و ویژگی عمدهی خواب آر یی ام وجود مغزی کاملاً بیدار در بدنی کم و بیش فلج است.
دو نوع خواب، آر یی ام و غیر آر یی ام، همانقدر که با بیداری تفاوت دارند از یکدیگر نیز متفاوتند. حتی بعضی پژوهشگران، مرحلهی آر یی ام را به هیچ وجه خواب بهحساب نمیآورند، بلکه آن را در کنار بیداری و خواب غیر آر ی ام، حالت سوم هستی میدانند. اکثر رؤیاها در این مرحله از خواب روی میدهند.
اندیشه های رهگذرم در شتاب بود
جسم در خستگی و رخوت ولی اندیشه در نشاط و شتاب
دل از ترانه های زمینی خبر نداشت
در شعر آسمانی من عشق ناب بود
بله عشق ناب عشق آسمانی است مجاز را پلی برای حقیقت دانند المجاز قنطرة الحقیقة حال دل برسد به مقامی که از مجاز خبر هم نداشته باشد نشان از حفظ معصومیت دل و مجذوب سالک بودن آن شاید باشد
آن شب کنار برکه عرفان قرار داشت
آنجا که روشن از اثر ماهتاب بود
ماهتاب سراسر زمین را روشن می کند و فیضش عامست لکن روشنایی فقط در کنار برکه عرفان بود پس رحمت رحمانیه مدنظر نیست و نگاه به رحمت رحیمیه است برکه عرفان نیز لطائفی دارد چون آینه بودن برکه همچون آینه بودن دل
خورشید از سیاهی شب پرده برنداشت
در انتظار گسترش آفتاب بود
خورشید که در شب نیست و آمدن خود او موجب گسترش آفتاب می شود پس در انتظار کیست؟ دوستان درین بیت خود متامل شوند
تا او بیاید این دل عاشق غریب وار
آتش گرفته در تب و در التهاب بود
فعل “بود” مناسب تر است یا “است” ؟
آمد سر قرار ولیکن چه بیقرار
رخساره اش زهر طرفی در حجاب بود
تضاد قرار و بی قراری و نیز انکشاف در عین استتار
گر یار می گذاشت سرِ کار عشق را
وجدان عشق و یار مگر در عذاب بود
سر کار قدری عامیانه نیست؟
یار عشق را سر کار می گذارد لکن نه خود دچار عذاب وجدان می شود و نه عشق عذاب وجدان نداشتن خود او قابل درکست ولی چرا عشق که سر کار گذاشته شده است عذاب وجدان داشته باشد فتامل
آمد چه پرده ها که زِ اسرار برگرفت
نازکبری که از همه سو در نقاب بود
ظهور در عین بطون
بشکافتم سکوت و دریدم حجاب را
آن را که حایل من و آن درِّ ناب بود
سکوت و سکون که در بیت نخست نیز اشاره شد خرق می شود
در چشم یار خیره نمی شد شدن مگر
پنهان میان پرده دو صد آفتاب بود
باز در عین خرق حجب او در پس حجب نوری مستتر است البته می توان عمیق تر نگریست و حجب نوری موجود در وجود عاشق را درین بیت مطرح ندانست بلکه ظهور را جلوه ای دانست که گر چه حاکی ازوست ولی او نیست
اوست ولی همه ی او نیست
آغوش تا گشود دلم ، با شتاب رفت
گویی سوار توسنی از جنس آب بود
آنگاه دل به سوی یقین پرگشود و باز
دیدم دلم پرنده بر اوج سحاب بود
افسوس می خورم که ز ِ دریای رحمتش
یک قطره سهم دل شد و آنهم حباب بود
آن برکه های جاری در زیر نور ماه
بر پهندشت فاصله ها چون سراب بود
آسوده از لطافت رویای نیمه شب
آن چشمهای خسته من غرق خواب بود
مابقی بگذار تا وقت دگر البته دوستان لطایف تتمه اثر را متامل شوند و کار ناتمام سیاوش را به فرجام رسانند
پاسخ
مرداد 4, 1401
درودها جناب آزاد
و سپاس از زمانی که صرف نموده اید
نوشته شما به عنوان پیامی از یک دوست بسیار ارزشمند امّا از منظر یک نقد ادبی غیر قابل پذیرش بوده و با یک نقد خوب فاصله زیادی دارد
برای یک منتقد خوب بودن گرچه لزوما نباید شاعری فوق العاده باشیم امّا در این وادی ، داشتن درک درست از مفاهیم شعری و حس شاعری ضروری است
راه درازی در پیش دارید
حضورتان را ارج می نهم و برای شما آرزوی توفیق دارم
پاسخ
مرداد 4, 1401
متشکر
از نظرات شریف، بنده را بی بهره منهید سپاسمندم
پاسخ
مرداد 6, 1401
بزرگوارید
🌺🌸🌺🌸
پاسخ
مرداد 4, 1401
درودها سرکارمحبوب بسیارزیباودلنشین سرودهایدلذت بردم
قلمتان پیشرو ومانا.
🌺🌺🌺
پاسخ
مرداد 6, 1401
درود و سپاس جناب یغمایی عزیز
پاینده باشید به مهر
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
پاسخ
مرداد 4, 1401
خانم مریم محبوب ارجمند
زیبایی قلم شما ستودنی است.
درود بر شما
قلمتان سر سبز و دلتان بهاری باد.
🙏🌺🌺🌺
پاسخ
مرداد 6, 1401
درود و سپاس بانو خیاط پیشه عزیز و گرامی
پاینده باشید به مهر
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺❤️
پاسخ
مرداد 4, 1401
یک قطره سهم دل شد و آن هم حباب بود
سلام و درود و خدا قوت 🌹
پاسخ
مرداد 6, 1401
درود و سپاس جناب رضاپور عزیز
پاینده باشید به مهر
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
پاسخ
مرداد 4, 1401
دروود ها بانو محبوب
◇◇◇
🌿🌺🌿🌺🌿
👏👏👏👏
پاسخ
مرداد 6, 1401
درود و سپاس جناب معصومی عزیز
پاینده باشید به مهر
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
پاسخ
مرداد 4, 1401
خورشید از سیاهی شب پرده برنداشت
در انتظار گسترش آفتاب بود
تا او بیاید این دل عاشق غریب وار
آتش گرفته در تب و در التهاب بود
سلام و درود بر محبوب خدا
چقدر دلتنگ اشعار ناب تان بودیم
خوب شد که با غزلی ناب آمدید.
در پناه خدا شاد زی 🌿👏👏👏👏👌🌹🌿
پاسخ
مرداد 6, 1401
درودها استاد ارجمند
جناب طارق گرامی
سپاسگزار لطف و توجه شما هستم
سرافراز باشید
💐🌿💐🌿💐🌿
پاسخ
مرداد 5, 1401
درود برشما نازنین زیبا بود
قلمتون مانا 🌺🌺❤❤
پاسخ
مرداد 6, 1401
درود و سپاس بانو حسینی عزیز و گرامی
پاینده باشید به مهر
❤️🍃❤️🍃❤️
پاسخ
مرداد 5, 1401
👏👏👏💖💖💖
💖💖👏👏
👏💖
💖
دروووود و دستمریزاد سرکار خانم محبوب نازنین. اندیشهء والا و سرایش اعلایتان ستودنیست. هر بیت این غزل شیوا سرفصلیست برای یاد گرفتن و یاد دادن ، تعلیم و تعلم.
درخششتان روز افزون.
پاسخ
مرداد 6, 1401
درود و سپاس جناب موسوی عزیز و گرامی
بسیار از شما بزرگواران می آموزم
پاینده باشید به مهر
💐🌿💐🌿💐🌿💐
پاسخ
مرداد 6, 1401
خوب و موزون بود. زنده باد.
پاسخ
مرداد 6, 1401
درود و سپاس جناب بسیم عزیز
پاینده باشید به مهر
💐💐💐
پاسخ
بستن فرم