رگها = عاملان پخش و نشر خون
خون = زندگی ، فکر ، ذهن ، اعتقاد و ..
شهر = خود شاعر
کهنگی = ؟؟
اینجا پازل را خوب چیده اید . هرچند حس می کنم دوبار استفاده از ” رگ ” شاید محل بحث باشد .
فصد و حجامت شعر در واقع باعث تازگی فکر و رفتن خون کهنه می شود و این می تواند نماد بسیاری از کهنگی های خرافی در جامعه ی ما باشد که باید بروند و جا را برای عناصر پویاتر باز کنند .
من (شاعر) / شهر (جامعه پیرامون شاعر)
رگ شعر من (تازگی و پویایی تفکر) / رگ پوسیده ی مردم شهر (کهنگی و انجماد و عدم پویایی تفکر)
هر دو ساختار از جنس تقابل و تضاد هستند
یعنی در این شعر شاعر خودش را در تقابل با شهر یعنی جامعه پیرامون خود می بیند و رگ شعرش را نیز در تقابل با رگ پوسیده مردمان شهر
همچنین یک ساختار موازی پنهان داریم
که مربوط به مساله قدرت و سیطره است
رگ پوسیده ی شهر بر رگ شعر شاعر
و شهر بر شاعر
سیطره دارد
این سیطره آن قدر عمیق است که در شاعر عجز و اندوه بدون چاره و درمان ایجاد می کند
و باعث می شود که سرانجام دست به خود کشی بزند
یعنی رگ شعرش را بزند
بنابر این شعر در دو لایه اندیشگانی و عاطفی پرداخت بسیار خوبی دارد
و رگ در برابر رگ در این شعر یک ضرورت استد
اما من به واژه ی یک قبل از شهر انتقاد دارم چون به نظرم حتما کلمه ی شهر در این شعر باید معرفه باشد
با سلامی اهورایی 🌺
مهربانوی شعر و مهر شاعر خوش ذوق
اندیشه ی نابتان سروده شاهکاری خلق کرده است 🌺
آسمان که سهل است هستی در تسخیر صلابت و شکوه اندیشه و کلک زرنگارتان هست
بمانید با شاعرانگی و شادی 🌺🌺
فروردین 8, 1402
رگها = عاملان پخش و نشر خون
خون = زندگی ، فکر ، ذهن ، اعتقاد و ..
شهر = خود شاعر
کهنگی = ؟؟
اینجا پازل را خوب چیده اید . هرچند حس می کنم دوبار استفاده از ” رگ ” شاید محل بحث باشد .
فصد و حجامت شعر در واقع باعث تازگی فکر و رفتن خون کهنه می شود و این می تواند نماد بسیاری از کهنگی های خرافی در جامعه ی ما باشد که باید بروند و جا را برای عناصر پویاتر باز کنند .
پاسخ
فروردین 8, 1402
درود
در این شعر دو ساختار موازی آشکار داریم:
من (شاعر) / شهر (جامعه پیرامون شاعر)
رگ شعر من (تازگی و پویایی تفکر) / رگ پوسیده ی مردم شهر (کهنگی و انجماد و عدم پویایی تفکر)
هر دو ساختار از جنس تقابل و تضاد هستند
یعنی در این شعر شاعر خودش را در تقابل با شهر یعنی جامعه پیرامون خود می بیند و رگ شعرش را نیز در تقابل با رگ پوسیده مردمان شهر
همچنین یک ساختار موازی پنهان داریم
که مربوط به مساله قدرت و سیطره است
رگ پوسیده ی شهر بر رگ شعر شاعر
و شهر بر شاعر
سیطره دارد
این سیطره آن قدر عمیق است که در شاعر عجز و اندوه بدون چاره و درمان ایجاد می کند
و باعث می شود که سرانجام دست به خود کشی بزند
یعنی رگ شعرش را بزند
بنابر این شعر در دو لایه اندیشگانی و عاطفی پرداخت بسیار خوبی دارد
و رگ در برابر رگ در این شعر یک ضرورت استد
اما من به واژه ی یک قبل از شهر انتقاد دارم چون به نظرم حتما کلمه ی شهر در این شعر باید معرفه باشد
با درود بیکران
پاسخ
فروردین 8, 1402
با سلامی اهورایی 🌺
مهربانوی شعر و مهر شاعر خوش ذوق
اندیشه ی نابتان سروده شاهکاری خلق کرده است 🌺
آسمان که سهل است هستی در تسخیر صلابت و شکوه اندیشه و کلک زرنگارتان هست
بمانید با شاعرانگی و شادی 🌺🌺
پاسخ
فروردین 8, 1402
درودها بر شما
بانو شهبازی ارجمند
♡♡♡
کوتاه و جامع
حسن الکلام قل و دل
زیباست
🍃🌸
پاسخ
بستن فرم