🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 زبان شعر من

(ثبت: 7158) آبان 30, 1397 

تا زمین وآسمانت آسمانی دیگر است

موی رنگارنگ تو رنگین کمانی دیگر است

زیرو رو کن دفتر شعر مرا با یک نگاه

تا زبان شعر های من زبانی دیگر است

در میان شهر عشقم در پی شرین نگرد

این عسلهای لب از قند دکانی دیگر است

بره ای که برده ای ای گرگ غم آسوده باش

گله ی آرام من پیش شبانی دیگر است

مال واموال مرا بردند دیدم ای عجب

پاسبان غافل من پاسبانی دیگر است

نفس خودرا کشتم اما بازهم دیدم به شهر

در دهان باز این سگ استخوانی دیگر است

زردروییهای این باغ حاصل امروز بود

زردروییهای فردا با خزانی دیگر است

هرچه می خوردم خماری بیشتر شد گفتمت

نشئه ی امروز ما در استکانی دیگر است

موسی عباسی مقدم

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):