🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 زینب س

(ثبت: 223751) اسفند 21, 1398 

 

بار غم افتاده بر دوشم که همراهی شوم
با گل دُردانه ای هم یار و هم راهی شوم

کوچه ی دلدادگی را در پی او آمدم
می روم تا التیام ناله و آهی شوم

از میان تخته های محمل آوارگی
گرم دیدار سری شوریده گهگاهی شوم

بر زمین افتاده اقیانوسی از جنس عطش
باید از این پس میان موج غم ماهی شوم

از میان خاک و خاکستر بگیرم درد را
شب چراغ ناله و بانگ سحر گاهی شوم

تا سفیر بیرق سرخ شهادت گشته ام
آتشی در خرمن ظلم و ستم خواهی شوم

زینب و دنیایی از محنت به دنبال حسین
هم صدا با لحظه های وصل کوتاهی شوم

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):

نظرها
  1. امیر جلالی

    اسفند 21, 1398

    اثری زیبا و فاخر را خواندم ، بی نهایت ارزشمند بود و بیاد ماندنی
    درود بر شما

  2. محمدعلی رضاپور

    اسفند 21, 1398

    درودتان🌹🌹🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا