🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 سرجوخه

(ثبت: 221884) بهمن 12, 1398 

 

چشمان  او،  سرجوخه های درد‌ سر دارند
بی‌ دست و پایی‌ های  قلبم  را  خبر دارند

اشغال  می‌سازد،،،،، مرا آن  نازی  بی‌رحم
هم چون لهستانی که بر خاکش نظر دارند

چون کنده‌ای پیرم، که رو در روی نجاریست
این چشم ها،، بر  ساقه‌ام، حکم  تبر  دارند

می‌خواهم این درد  لذیذ  با  تو  بودن  را
هر چند چشمانت از عشق من حذر دارند

با  عشق ممنوع  تو،  بی اندازه  سرمستم
شوری‌ست در چشمت که میراث از  پدر دارند

من  از  ازل،  بر چشم های  عشق  معتاد‌‌م
حتی اگر چشمان نازت،،،، دردسر دارند

#علی_سلطانی_نژاد

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا