🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
کم محلی کردنش، از عشق او منعم نکرد
دید حال خوش ندارم، لحظه ای درکم نکرد
مثل یک کودک شدم، در التماس ماندنش
ذره ای حتی ترحُّم بر دلی پر غم نکرد
خوب می دانست این رفتن مرا دق میدهد
لحظهای تردید را، در کندن از قلبم نکرد
جای جای قلب من از پادشاهی های اوست
او که یکشب شانهاش را، محرم دردم نکرد
این زمستان رفتنی شد، باز می گردد “بهار”
گر چه تنهایی، کم از بهمن، مرا سردم نکرد
کاش میدانست “سلطانش” دگر تا روز مرگ
هیچ کس را جای او، “خاتون اشعارم” نکرد
#علی_سلطانی_نژاد
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
فروردین 23, 1401
درود بر شما
شعرتون زیبا و خوش وزن هست
اما قافیه ها ایراد داره(منعم،درکم،قلبم،…)
پاسخ
بستن فرم