🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
دنیا، تو هم در عشق او، یک سرسپردهای
چنگیز خون آشام صد احساس مردهای
تاراج بی شرمانه ات یادم نمی رود
عمری که از من، بابت آن عشق بردهای
من، پیشمرگی سادهی عشقش اگر شدم
تو، زخم بیرحمانهی کینش به گُردهای
شبگریههای تا سحر، دلتنگی چه بود؟
با بغض که، راه نفس را میفشردهای؟
درکم نمیشوی چرا، ای چرخ لعنتی!؟
دل را_چرا_تاوان عشق، ازمن سترده ای؟
ای دل! فدایت میکند، من شرط بستهام
دندان دنیا را، مگر خود، کم شمرده ای؟
هر دفعه جای طعم لبهای گس نگار
غیر از رَکَب، با مزّهی سرکوفت خوردهای؟
□ ■ □
با او بگو؛ در بازی عشق تو باختم
باشد، ولی، بیشک، تو هم آن را نبردهای
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
مرداد 7, 1398
درود بر شما جناب سلطانی نژاد گرامی
زیبا ست
زنده باشید💐
پاسخ
مرداد 7, 1398
درود بر شما
دو بیت ابتدایی عالی بود🌹👏
پاسخ
مرداد 8, 1398
سلام و درود
بسیار زیباست
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏🌿
پاسخ
بستن فرم