🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
سروش های تالاب نیلوفر آبی
سروش 46
(بطور ویژه در مکتب ادبی نورگرایی)
دور از آواز مرغکان بودم
در غم شهر نوحهخوان بودم
جانِ ارزان به دست
در کلانشهری
“قیمتِ دلخوشی- گران” بودم
آمدم به چمن
چای می نوشم
عکس می گیرم
شعر می خوانم
و بدون حصار می نگرم
آسمان را.
سروش 47
با من از عاشقی سخن گفت و
سخن از عاشقی به من گفت و
دل من برد و رفت.
تابستان 1401
طَرَبستان، بابلعشق
محمدعلی رضاپور
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
آذر 19, 1401
درود
خداقوت
ودستمریزاد.
🌺🌺🌺
پاسخ
آذر 23, 1401
سلام و درود و سپاس تان
🌺🌺🌺🌸
پاسخ
آذر 19, 1401
درود بر شما استاد رضاپور گرامی
بازم زیبا سرودید
بهره می برم از سروش های قشنگتان
زنده باشید به مهر
💐🌿🙏🙏👏👏👏👏🌹❤️
پاسخ
آذر 23, 1401
سلام و درود و سپاس استاد گرانقدرم
زنده و سرزنده باشید در پناه خدا 🌿💐🌿🙏🙏🌷🌷🌷🌷🌹❤️🌿
پاسخ
بستن فرم