🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 سرو معصوم

(ثبت: 6428) مرداد 21, 1397 

#اشعار اکبر رشنو

جنوب ناپیدایی

از چشمانت می بارد…

بر من

رها از خودم

بوی لهیده ات 

شنیده  می شوم…

زیر بیشمارش 

بارش تکنیک وتبانی

 غول پیکران بی رحم آهنین ،

 اینچنین!

زمین ضیق موش ، آسمان 

موشک می بارد..‌

بر تب و تشنگیت

اندام لاغر سیاه سوخته ات

تکهّ ، تکّه می شود..‌

 بی شرف قرن 

فرو می ریزد به چشمم،

سرخی خونت 

لای بلای خشت و خاکریزها

غنچه باغ کدام شفق  خواهدشد؟

و روز 

کی از حلقوم گرگت بیرون خواهد آورد؟

کی دستان جنون گل می کرد..

از پارگیهای پیرهن گلگونت؟

که زیر پای پاییزان

به یغما می رفت.‌‌..

هزار ستاره تاخته  بخود

ازتیر تحسّر نگاهت!

که زیر آوار و آوارگی پناه می جست…

زمان فروریخته در گرداب شرم

دقیقه خفه در خفت قرن

و

چقدر سیطره می تازد ..‌.

بر تنهاییت!

هیچ تقدیسی بیشتر 

از نفس بریده ی تونیست

وهمه ی نگاهت 

استجابتم بود

هی دسیسه ی کثیف

روی تکّه ، پاره ات  جولان می دهد…

کاش!

نمی از نگاهت

در رگم می رفت…

جنون می شدم به و قت

سر به قامت سرو معصومت می دادم.‌.‌

وانگه که بانگ ، مرده در غوغای هوس

توی خوف وخونبار قهقهه ولگد

به دهان خونخوا ری گرگ می زدم…

آنچنان که طعمش 

حتی زیر دندان  مو میایی های هر فرعون

و دیکتاتور جز دردیگ جوشان

خشمت نرود

و روز دیر شده و امّا  خواهد درخشید

به فهرستی 

از تمنّاهای دیرین تو!

چشم دوخته

هزار توسن از قبیله ی مژگان نم

پشت پلک غم صف کشیده اند

با قبضه های صبح در دست

به هرچه مغرب ، مغضوب

که طعن و تیغم می زد…

و طلوع 

برای چشمان تو!

فقط نوبت می زد…

و

من پیراهنی برنگ  چشمان تو!

می پوشیدم…

با طراز نگاهت که

انبوهترین جنگل سبز

  به دور ترین افق

می فهماند…

و

عشق

 آواز قناری خواهد بود

بر بریده شاخه هایی که جامه ی بلند جوانه

پوشیده بر عریانی مزمن زمین

و

عشق عبث نبود، هرگز!

هی !

جوانه ی حماسه می جوشید 

از سلولهای تنش

می جوشید…

و

من که بوی آهو !

به یال صبح

به تو می رفتم..‌

همیشه !

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):