🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 سَفَر درزمان

(ثبت: 5220) دی 1, 1396 
سَفَر درزمان

پریشان‌شُدشَبی،روح‌وروانم 
شُـدم دلتنـگِ جـمـعِ رفتگانم 
نمــودم رو به درگاهِ خـدائی 
که‌ازاین غم بِده ما را رهائی 
شده‌پُراشک‌یارب،دیـده‌ی‌ِمن 
نَظَر کُن بر دلِ غمدیده‌یِ من
شَوَد بینم دوباره رویِ مــادر 
که‌بایک‌خنده‌وارد گردد از دَر 
ببوسـم دستِ بابا را ، دوباره 
کُنَم آن رویِ زیبـــا را نــظاره 
نشیند بارِ دیگـــر ، روبه‌رویم
کشَدآن‌دست‌ِگَرمَش‌رابه‌مویم 
چوخوابم بُرد با فکـرِ عزیزان 
زمان‌برگشت‌در یک‌لحـظه‌وآن 
پــدر با مــادرم از رَهْ رسیدند 
به‌روی‌دیده‌ام دستی کشیدند 
فتـــادم با شَعَف بر پــایِ آنان 
شــدم محــوِ رخِ زیبـــایِ آنان 
شِکَرخَنـدی از آنان شد جوابم 
چــو آبی بود بر قــلبِ کبـــابم 
صدای خنـده‌ی ایشان‌به‌گوشم 
ربودآن‌لحظه‌ازمن‌عقل‌وهوشم 
به‌ناگَه،محو شد روی‌ِ دو دلدار 
شد حـامی با اذانِ صبح بیدار 
خدایا شُکر ، دل‌شادم نمـــودی 
زِ قیــــدِ وقـت ، آزادم نمـــودی

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا