🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 غریب آشنا

(ثبت: 260596) خرداد 15, 1402 

غریب آشنا

اشـک می‌بارد زِ چشمِ تـا ابـد بارانی‌ام
این شد آغـازِ تمـامِ بی‌سر و سامانی‌ام

از فـراقِ یار ، سـرگردانِ هـر میخانه‌ای
تا سَحَر سرگشته‌ در پس‌ کوچهٔ‌ حیرانی‌ام

تا طلـوع چهـرهٔ مـاهِ تـو هستم منتظر
با امیدی‌ که‌ تو آخر سوی‌ خود می‌خوانی‌ام

کُن‌ نگاهی‌ سوی کوی عاشقِ‌ خلوت‌نشین
تا ببینی هم نـشینِ ، گـوشهٔ ویـرانی‌ام

سـوی تو با دل بیـایم تا تمـاشایت کنم
گر بدانم باز هم از کوی‌ خود می‌رانی‌ام

کَس نمی‌پرسد زِ حال و روزِ پُر از غصه‌ام
من غریـبِ آشنـای جمعِ این مهمـانی‌ام

هرکسی زخمی به جانِ‌ خستهٔ‌ حامی‌ زند
چون‌ به‌ پای عشقِ‌ زیبای تو من‌ قربانی‌ام

 

 

 

 

نظرها
  1. سلام و درود

    برای حقیر لذّت‌بخش بود مشاقی شما

    • سلیمان حسنی

      خرداد 16, 1402

      سپاسگزارم پاینده وسلامت باشید

  2. درودتان….. و دستمریزاد.
    در این مصراع:
    تا ببینی هم نـشینِ ، گـوشهٔ ویـرانی‌ام
    هنگام تایپ ، ویرگول اضافه نشسته است که حذفش خواننده را از یک دست انداز فنرشکن می رهاند.

    • سلیمان حسنی

      خرداد 16, 1402

      متشکرم از لطف شما استاد ارجمند.پیروز باشید

  3. محمدعلی رضاپور

    خرداد 15, 1402

    سلام و درود و خدا قوت

    • سلیمان حسنی

      خرداد 16, 1402

      سلام وسپاس برشما.شادمان باشید

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا