🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
قلبم شبیه نارنجک
یک چهارشنبه تا دلسوزی روزنامه ها
صدا گلویم را گرفته در خفقان
به تو می اندیشم
تنهایی ام لا به لای خاطرات دیده نمی شود
وقتی در مرز بی باکی ام
واژه ی انتحار
دلبری می کند
قلبم شبیه نارنجک و چهارشنبه ای
که تو می خواهی
مرا بارها انزوا کشت
آمدی سراغم
از جانب مهر طلوع ورزیدی اما
من زیر این همه نور تو
باز هم دیده نشدم
سال ها گذشت
سال های خاموشی
و من جای خالی خود را
در کنار تو شمارش خواهم کرد
نمی دانم آخرین تقاضای من چه خواهد بود؟
مگر روزهای بودنم چیزی به جز یک حرف بود؟!
فلسفه ی بودنم را زیر نور شمع
خاموش کن
آهسته گریه کن
لرزیدن شانه ها
یعنی
وداع ما
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
فروردین 25, 1403
درود بر شما
فلسفه بودنم…
واقعا زیبا و ستودنی است
پاسخ
فروردین 25, 1403
سلام و عرض ادب
خوش آمد عرض می نمایم. متشکرم لطف دارید تابنده باشید به مهر
پاسخ
فروردین 25, 1403
درود جناب محمدی
قلمتان نویسا 🌷🌷
پاسخ
فروردین 25, 1403
سلام و عرض ادب
متشکرم تابنده باشید به مهر
پاسخ
فروردین 25, 1403
یک چهارشنبه تا دلسوزی روزنامه ها
درود جناب محمدی عزیز
زیباست و دلنشین
🌺🌺🌺👏👏👏❤️❤️❤️
پاسخ
فروردین 26, 1403
سلام و عرض ادب
متشکرم از لطف و مهر همیشگی تان
تابنده باشید به مهر و دلتان بهاری
پاسخ
بستن فرم