🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
تا من به خود نشسته و بر خود جفا کنم
این نارواست، عیب کسی برملا کنم
گر من طبیب شهرم و باشد گهر مرا
آن بِه همی که دردِ دلِ خود دوا کنم
شرمنده ام چنان، که نوشتم جفا مکن
زیرا که خود به عالم و آدم جفا کنم
دیگر بر آن سرم بنشینم به گوشه ای
دل را ز دست نفسِ دغایم رها کنم
ساقی مرا به گاهِ سحر باده ای رسان
سر مست و شاد بِه که به جانت دعاکنم…
گر تُرکِ ماه پیکرِِ من دل طلب کند
تنها نه دل همه جان را فدا کنم
8 بهمن 1391طارق خراسانی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):