🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 شهر تبدار

(ثبت: 250204) مرداد 26, 1401 

 

شهــر من دیر زمانیست که در گیر تب است
چهر مهرست پراز اخم تو گویی که شب است

آسمانش شده دلتنگ کمی آبی صــــــــاف
رود خشکیدهء آن ، جرعهء آبش طلب است

ریه اش پر ز غبارست و کک و سرب سیاه
گوییا شهــــــر گرفتار بلا و غضب است

روزگاری همهء مردم آن خــــــرم و شاد
حال امروز چنان مـردم شام و حلب است

هرچه ورداست و دعا روی لب جملهء ماست
حاصل جمله خدایا ز چــه رنج و تعب است

مردم کشور همسایه همه گــــــــــرم لعب
نکند میل تو هم بر می و عیش و طرب است

چون ندیدیم شــــود کشورشان کن فیکون
این طرف لیک ببین حال همه منقلب است

آسمانها و زمین یکسره با ماست به قهر
آنطرف سبزه به اندام اراضی قصب است

راضی از درد وطن شعر بدین گونه ســــــرود
چون نداند که طبیبش به کدامین مطب است.

سیدرضاموسوی راضی
بحر رمل مثمن مخبون محذوف

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نظرها
  1. زهرا آهن

    مرداد 26, 1401

    درود بر شما شاعر بزرگوار

    باید گفت که جانا سخن از زبان ما می‌گویی!

    به امید ایرانی شاد و آزاد

    پایدار باشید🍃🌿🌸🌺🌿🍃

    • سید رضا موسوی راضی

      مرداد 27, 1401

      🙏🙏🙏💖💖💖
      درود بر شما و سپاس از همدلی و همراهیتان.
      خرسندم از آن که این شعر توانسته حس لازم را منتقل کند.

  2. طلعت خیاط پیشه

    مرداد 26, 1401

    جناب راضی ارجمند
    بسیار زیبا از این مشکل سروده اید.
    درود بر شما
    🌷🌷🌷🌷🌿

  3. طارق خراسانی

    مرداد 26, 1401

    سلام و درود

    به روزگار بلا باید صبر کرد

    دلمریزاد

    در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👌🌿

    • سید رضا موسوی راضی

      مرداد 27, 1401

      🙏🙏🙏💖💖💖
      سپاس از محبت و نگاه سرشار از مهرتان استاد.
      دیگه داریم به نقطه ایی میرسیم که خود صبر از ما خجالت زده میشه.

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا