🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 صدف بوده است و سر از ساحل دریا در آورده…

(ثبت: 4098) اردیبهشت 31, 1396 

خودش را مثل کابوسی سیه سیما در آورده

و دائم سر میان بهترین رویا در آورده

تنفر دارم از تقدیر، وقتی بر خلاف میل

نهال عشق را خشکانده یا از جا در آورده

دلم از جنس آهن نیست اما ماجرا دارد…

صدف بوده است و سر از ساحل دریا در آورده

به دست کودکی افتاده و با شیطنت هایش

به جای گردن آویز از کنارش پا در آورده

عروسک باشی و بازیچه ،خواهی دید این دنیا

دلت را سرد و شکلت را ولی زیبا در آورده

خدایا واژه ی تقدیر… را از بین ما بردار

که بدجوری دمار از روزگار ما در آورده